subglobose
شکل زیرگلوبوز، حالتی است که به شکل گلابی یا کروی نزدیک می‌شود و معمولاً برای توصیف میوه‌ها یا اشیای مشابه استفاده می‌شود.
subglobosely
به معنای به شیوه‌ای زیرگلوبوز، معمولاً در توصیف چیدمان یا شکل‌گیری اشیاء استفاده می‌شود.
subglobosity
حالت یا ویژگی داشتن شکل زیرگلوبوز، به طور کلی در توصیف اشیاء و میوه‌ها به کار می‌رود.
subglobous
به معنای داشتن شکل زیرگلوبوز، معمولاً درباره اشیاء یا موجودات زنده به کار می‌رود.
subglobular
اشیاء یا ذراتی که دارای شکل زیرگلوبولی هستند و به طور معمول به صورت گرد یا کروی به نظر می‌رسند.
subglobularity
ویژگی یا کیفیت داشتن شکل زیرگلوبوز، به ویژه در توصیف اشیاء یا موجودات زنده.
subglobularly
زیر کروی، به شکلی نزدیک به کروی، اما با تفاوت‌هایی که آن را از شکل کروی کامل متمایز می‌کند.
subglobulose
زیر کروی کوچک، به شکلی نزدیک به کروی با اندازه‌ای کوچکتر یا اختلاف جزئی.
subglossal
زیر زبانی، مربوط به ناحیه زیر زبان.
subglossitis
زیر زبانی، التهاب در ناحیه زیر زبان که ممکن است باعث درد یا ناراحتی شود.
subglottal
زیر حنجره، مرتبط با ناحیه زیر حنجره که نقش مهمی در تولید صدا دارد.
subglottally
به طور زیر حنجره‌ای، به روشی که در آن صدا تحت تأثیر ناحیه زیر حنجره تولید می‌شود.
subglottic
زیرگلو، فضایی در ناحیه گلو که زیر حنجره قرار دارد.
subglumaceous
زیرگلومه‌ای، مربوط به یا واقع در زیر غشاء گلو.
subgoal
هدف فرعی، هدف کوچکی که برای دستیابی به یک هدف بزرگ‌تر تعیین می‌شود.
subgoals
اهداف فرعی، مجموعه‌ای از اهداف کوچکتر که به تحقق یک هدف بزرگ‌تر کمک می‌کنند.
subgod
زیر خدا، موجودی که در کنار خداوند اصلی وجود دارد و ممکن است وظایف خاصی را انجام دهد.
subgoverness
زیر پرستار، شخصی که به عنوان معلم و مراقب در خانه عمل می‌کند، به‌ ویژه برای دختران.
subgovernor
معاون فرماندار، فردی که به دستور یا جایگزینی فرماندار در امور محلی فعالیت می‌کند.
subgovernorship
دوره یا مقام معاون فرماندار.
subgrade
طبقه‌ای از خاک یا مواد زیر سطح ساخت
subgrades
طبقات زیرسطحی یا لایه‌های خاک در زمینه مهندسی و ساخت و ساز
subgranular
ساختار زیر دانه‌ای، مربوط به لایه‌های ریز خاک که زیر سطح اصلی قرار دارند.
subgranularity
میزان یا درجه ریزدانه‌های زیرین در یک ماده.
subgranularly
زیرگنلرالی به معنای چیدمان یا سازمان‌دهی در زیر ساختارهای گرانولی یا درون گرانول‌ها است.
subgraph
زیرگراف به معنای یک گراف است که بخشی از یک گراف بزرگ‌تر را شامل می‌شود و می‌تواند رأس‌ها و یال‌های آن را به‌تنهایی نشان دهد.
subgraphs
زیرگراف‌ها اشکالی هستند که از چندین زیرگراف تشکیل می‌شوند و معمولاً برای تحلیل ساختارهای پیچیده استفاده می‌شوند.
subgrin
زیرلبخند به معنای لبخندی خفی یا نهانی است که به‌منظور پنهان کردن شادی یا خوشحالی به‌کار می‌رود.
subgular
زیرگولاری به ناحیه‌ای در زیر زبان یا ساختارهای مشابه اشاره دارد که در حرکات خاص نقش دارد.
subgum
زیر لثه به ناحیه‌ای اشاره دارد که در زیر لثه قرار دارد و در سلامت دندان‌ها نقش مهمی دارد.
subgwely
سابگوِلی، یک کلبه سنتی ولزی است که معمولاً با استفاده از مصالح محلی ساخته می‌شود و نمای فرهنگی خاصی دارد.
subhalid
ساب‌هالید، نوعی نوشیدنی میوه‌ای است که معمولاً طعم و عطر غنی و شیرینی دارد.
subhalide
ساب‌هالیدها ترکیبات شیمیایی هستند که شامل گازهای هالوژن و متصل به کربن می‌باشند.
subhall
ساب‌هال به فضایی اطلاق می‌شود که برای تجمعات یا نشست‌ها طراحی شده است.
subhastation
ساب‌هَستیشن، تأسیسی است که مسئول توزیع انرژی الکتریکی در یک منطقه خاص است.
subhatchery
ساب‌هَچری، مکانی است که در آن تخم‌گذاری و جوجه‌کشی ماهی‌ها انجام می‌شود.
subhatcheries
زیرخوابگاه‌ها، مکان‌هایی برای پرورش و نگهداری حیوانات آبزی در مراحل ابتدایی زندگی هستند.
subheadquarters
زیرمدیریت‌ها، دفاتر تابعه‌ای هستند که به مدیریت کل در یک ناحیه مشخص پاسخ می‌دهند.
subheadwaiter
زیرسرگارسون، فردی است که به سرگارسون در خدمت رسانی و مدیریت سرویس‌ها کمک می‌کند.
subhealth
زیرسلامتی، وضعیت ناپایداری است که در آن فرد مشکلات سلامتی را تجربه می‌کند هرچند که بیماری مشخصی ندارد.