suppresive
سرکوبگرانه به معنای بهکار بردن اقداماتی برای جلوگیری از تجمع یا گسترش، به خصوص در زمینههای نظامی یا سیاسی است.
suppressal
سرکوب به عملی اشاره دارد که در آن آزادیها یا بیانهای عمومی به طور غیرقانونی محدود میشود.
suppressedly
به طور سرکوب شده، به معنای ابراز احساسات و افکار به یک شکل ملایم و کمصدا که ممکن است نشاندهنده تردید یا ترس باشد.
suppressen
به معنای عقب نگه داشتن یا فشار دادن چیزی به حالت کم و نادیده گرفته شده.
suppresser
سرکوبگر، به معنای کسی یا چیزی که عمل سرکوب یا کاهش دادن را انجام میدهد.
suppressibility
قابلیت سرکوب شدن، به معنای اینکه چقدر چیزی میتواند سرکوب یا محدود شود.
suppressible
قابل سرکوب، به معنای اینکه چیزی میتواند تحت فشار یا محدودیت قرار گیرد.
suppressionist
سرکوبگر، کسی که به سرکوب یا محدود کردن آزادی بیان و ابراز اعتقاد دارد.
suppressions
سرکوب، جایگزینی برای ممانعت از انجام یک عمل یا فعالیت به طور فعال.
suppressive
سرکوبگر، کنش یا خاصیتی که مانع از رشد یا آزادی چیزی شود.
suppressively
به صورت سرکوبگرانه، به طور فعال جلوگیری از بیان یا عمل.
supprime
حذف، به معنای از بین بردن یا پاک کردن چیزی.
supprise
شگفتزده کردن، ایجاد حس انتظار غیر منتظره.
suppurant
پدیدهای که موجب ترشح چرک میشود، به ویژه در زخمها یا بیماریهای عفونی.
suppuration
فرآیند تولید چرک در پاسخ به عفونت یا التهاب.
suppurations
تعدادی از فرآیندهای تولید چرک که معمولاً به یک عفونت یا التهاب مربوط میشود.
suppurative
به شرایطی گفته میشود که باعث تولید چرک و التهاب میشود.
supputation
پدیدهای که در آن چرک یا ترشحات دیگر به مرور زمان جمع میشوند.
suppute
محاسبه کردن، قضاوت بر اساس دادهها و اطلاعات موجود.
supr
بالا، در موقعیت یا موقعیتهای بالاتر از یک ناحیه مشخص.
suprabasidorsal
ناحیهای در بالای محافظهای جانبی و نزدیک به سطح آناتومیکی.
suprabuccal
قسمتی در بالای گونه که در علوم دندانی اهمیت دارد.
supracargo
سوپرکارگو به نماینده یا مقام بالای مدیریت و نظارت بر عملیات حمل و نقل و لجستیک در تجارت اشاره دارد.
supracaudal
سوپرکودال به نواحی یا ساختارهای مربوط به بالای دُم اشاره دارد.
supracensorious
سوپرسانسوری به توصیف افرادی اشاره دارد که در قضاوت و سانسور بیش از حد خشونت آمیز و انتقادی هستند.
suprachorioid
سوپرکوریوید به لایهای در چشم اشاره دارد که در بالای چوروئید قرار دارد.
suprachorioidal
سوپرکوریویدال به فضایی در چشم اشاره دارد که بالای چوروئید واقع شده است.
suprachorioidea
سوپراچوریوئید، لایهای نازک در چشم که بین چروئید و سیستم عروقی قرار دارد.
suprachoroid
سوپراچورئید، فاصلهای بین چروئید و پردههای دیگر چشم.
suprachoroidal
ارتباط داشته با نواحی سوپراچوریید در چشم که برای درمانها مورد استفاده قرار میگیرد.
suprachoroidea
فوقمشیمه، لایهای در چشم است که بین مشیمه و بدن زجاجی قرار دارد و به تامین خون و تغذیه چشم کمک میکند.
supraciliary
شامل نواحی بالای مژهها، که در ساختار چشم قرار دارد.
supraclavicle
منطقهای که بالای استخوان ترقوه قرار دارد و به آن سوپراکلویید میگویند.
supraclavicular
منطقهای فوقترقوهای، ناحیهای بالای استخوان ترقوه است که شامل گرههای لنفاوی و عروق خونی میباشد.
supraclusion
فوقگزدیدگی، به حالتی از دندانها اطلاق میشود که دندانهای بالا بیش از حد بر روی دندانهای پایین قرار میگیرند.