tarsias
تارزیاس، نوعی پستاندار کوچک از خانواده پریمات‌ها که بومی مناطق خاصی هستند و چشم‌های بزرگ و ویژگی‌های منحصربه‌فردی دارند.
tarsiidae
تارزیه، خانواده‌ای از پستانداران از گروه پریمات‌ها که در آن تارزی‌ها قرار دارند و ویژگی‌های خاصی دارند.
tarsioid
تارزیوئید، به اعضاء خاصی از رده پریمات‌ها اطلاق می‌شود که ویژگی‌ها و سازگاری‌های مخصوصی دارند.
tarsipedidae
تارزیپیدا، خانواده‌ای از کیسه‌داران که شبیه به پازن‌ها هستند و به عسل‌خوری معروفند.
tarsipedinae
تارزیپیدینه، زیرخانواده‌ای از تارزیپیدا است که شامل چندین گونه از پازن‌های عسل می‌شود.
tarsipes
تارزیپس، نوع خاصی از کیسه‌داران است که ویژگی‌هایی چون اندازه کوچک و قابلیت تحرک بالا دارد.
tarsitis
التهاب بافت‌های ناحیه تارس در مچ پا، که ممکن است به دلیل آسیب یا عفونت رخ دهد.
tarsius
نوعی پستاندار کوچک و شب‌زی که در جنگل‌های بارانی جنوب شرق آسیا زندگی می‌کند.
tarsochiloplasty
روش جراحی ترمیمی برای بهبود ساختار دریچه‌های تارس.
tarsoclasis
شکستن عمدی استخوان ها در ناحیه تارس برای هدف درمانی.
tarsomalacia
نرمی استخوان‌های منطقه تارس که می‌تواند باعث درد و ناراحتی شود.
tarsome
شرایط و مشکلات مربوط به ناحیه تارس پا.
tarsometatarsal
مفصل بین استخوان‌های تارسال و متاتارسال در پا که در حرکت و حمایت از کف پا نقش دارد.
tarsonemid
خانواده‌ای از کنه‌ها که معمولاً در خاک زندگی می‌کنند و به اندازه‌های کوچک معروف هستند.
tarsonemidae
خانواده‌ای از کنه‌ها که در زیستگاه‌های مختلف زندگی می‌کنند و برخی از آن‌ها به عنوان آفت مهم شناخته می‌شوند.
tarsonemus
جنس کنه‌هایی که معمولاً در کشاورزی و باغبانی به عنوان آفت و همچنین کنترل‌کننده آفت‌ها شناخته می‌شوند.
tarsophalangeal
مفاصل بین استخوان‌های تارس و انگشتان پا که در تحرک و راه رفتن اهمیت دارند.
tarsophyma
جنسی از کنه‌ها که به دلیل ویژگی‌های خاص و رفتارهای زیست‌شناختی خود مطالعه می‌شوند.
tarsoplasia
تارسوپلازی، توسعه غیرطبیعی استخوان‌های تارس در پا.
tarsoplasty
تارسوپلاستی، عمل جراحی برای ترمیم ساختار استخوان تارس.
tarsoptosis
تارسوپتوز، جابجایی رو به پایین استخوان‌های تارس در پا.
tarsorrhaphy
تارسورافی، عمل جراحی که در آن پلک‌ها با هم بخیه زده می‌شوند.
tarsotarsal
تارسوتارسال، مرتبط با مفاصل و استخوان‌های تارس در پا.
tarsotibal
تارسوتیبال، مربوط به اتصال استخوان‌های تارس و تیبیال.
tarsotomy
تارسوتومی، عمل جراحی برای باز کردن پلک یا بافت‌های اطراف آن به منظور دسترسی به ساختارهای زیرین می‌باشد.
tartago
تارتاگو، یک نوع شیء دکوری یا هنری است که به طور معمول از چوب ساخته می‌شود.
tartana
تارتانا، یک نوع قایق سنتی است که در آب‌های کم عمق برای حمل و نقل استفاده می‌شود.
tartanas
تارتاناها، جمع تارتانا، به قایق‌های سنتی گفته می‌شود که معمولا برای حمل و نقل کالا در آب‌های کم عمق استفاده می‌شود.
tartane
تارتان، نوعی قایق یا وسیله‌ی حمل و نقل در آب است.
tartarated
تارتار شده، به فرایندی اشاره دارد که در آن یک ماده به منظور بهبود خاصیت‌های آن تحت تأثیر قرار می‌گیرد.
tartareous
تارتاروس، به معنای مربوط به سس تارتار یا ساختاری مشابه در غذاها است که معمولاً طعمی تند و ترش دارد.
tartaret
تارتاره، غذایی است که معمولاً از گوشت خرد شده و ادویه‌ها تهیه می‌شود و در بعضی فرهنگ‌ها محبوب است.
tartary
تارتاری، به منطقه‌ای تاریخی اشاره دارد که شامل قسمتی از آسیا و چند فرهنگ مختلف بوده است.
tartarian
تارتاری، به ویژگی‌ها و فرهنگ‌های مربوط به مناطق تاریخی تارتاری اشاره دارد.
tartaric
تارتاریک، به اسید تارتاریک اشاره دارد که در صنعت غذایی و پزشکی کاربرد دارد.
tartarin
تارتارین، شخصیتی خیالی از ادبیات است که معمولاً در داستان‌های ماجراجویی به تصویر کشیده می‌شود.
tartarine
تارتارین، یک نوع میوه که معمولاً در مناطق گرمسیری رشد می‌کند و طعمی خاص دارد.
tartarish
تارتاری، اشاره دارد به ویژگی‌هایی که به تارتارین یا خصوصیات آن شباهت دارد.
tartarism
تارتاریسم، یک مفهوم فرهنگی مربوط به تأثیرات و ویژگی‌های تارتارین در هنر و جامعه.
tartarization
تارتاریزه کردن، فرآیندی است که در آن ویژگی‌های تارتارین به یک غذا اضافه می‌شود.