تیلموس، اصطلاحی در باغبانی برای اشاره به مراقبت و نگهداری از گیاهان می‌باشد.

تیلو سین، یک آنتی‌بیوتیک مورد استفاده در دامپزشکی که برای درمان عفونت‌های باکتریایی در حیوانات معالجه شده است.

تیلما، نوعی رشد یا تغییر شکل در گیاهان که ممکن است باعث ایجاد ساختارهای ویژه شود.

تیلوپودا، گروهی از حشرات که غالباً در محیط‌های خاصی زندگی می‌کنند.

تیلوپودوس، صفتی که به ساختار خاص حشرات یا موجودات اشاره دارد.

تیلوساروس، یک خزنده دریایی از دوران دایناسورها که در آب‌های آزاد زندگی می‌کرد.

تیلازه، نوعی جاندار محصور درون سلول که به پایداری ساختار گیاه کمک می‌کند.

تیلازه‌ها، ساختارهایی که در گیاهان مختلف به وجود می‌آیند و ممکن است در واکنش به آسیب‌ها شکل بگیرند.

تیلوزیس، حالت یا اختلالی است که در آن سلول‌های گیاهی یا جانوری به طور غیرطبیعی بزرگ یا متورم می‌شوند.

تیلوزوئید، نوعی ساختار سلولی است که در برخی گیاهان وجود دارد.

تیلواسترس، یک نوع رشد در گیاهان است که تحت شرایط خاصی رخ می‌دهد و ممکن است به تغییرات ظاهری گیاه منجر شود.

تیلوسایلار به ویژگی‌های خاص ساختاری اشاره دارد که در گیاهان وجود دارد.

تیلواستایل به ساختارهای حمایتی در گیاهان اشاره دارد که به ثبات و رشد کمک می‌کند.

تیلواستیلوت به گونه‌های خاصی از ساختارهای گیاهی اطلاق می‌شود که ویژگی‌های خاصی دارند.

تیلواستیلوس، ساختاری آناتومیکی در برخی جانوران است که ممکن است در فرآیندهای رشد و تکامل آنها نقش داشته باشد.

تیلواستما، یک ژنوس از موجودات دریایی است که در اکوسیستم‌های آبی زندگی می‌کند.

تیلواستوماسه، یک خانواده از گیاهان گلدار است که در طبقه‌بندی گیاه‌شناسی اهمیت دارد.

تیلوسوروس، یک ژنوس از ماهی‌ها است که به طول و شکل خاص خود معروف است.

تیلوت کردن، فرآیند علامت زدن یا مهر زدن با یک ابزار خاص به نام تیلوت است.

تیلوت، نام گونه‌ای از ماهی است که در دریاها و اقیانوس‌های عمیق زندگی می‌کند.

تیلوستیک، مرتبط با وضعیتی است که در آن رشد یا عملکرد گیاهان تحت تأثیر قرار می‌گیرد.

تیلوتوکسیا، نامی است برای گونه‌ای از موجودات دریایی با رنگ‌های زیبا.

تیلو توکسات، به ترکیباتی اشاره دارد که در شیمی و داروسازی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

تیلوطوس، نام گیاهی با ویژگی‌های خاص است که در عرصه‌های خشک رشد می‌کند.

تیلپا، واژه‌ای که در زمینه‌های تاریخی به یک مکان خاص اشاره دارد.

کج کردن، تغییر زاویه چیزی به سمت یک طرف.

قابل کج شدن، به چیزی اشاره دارد که می‌توان آن را به زاویه‌های مختلف تغییر داد.

تاب کج، وسیله‌ای برای تمرین تعادل که معمولاً بر روی آن می‌ایستند و باید از افتادن جلوگیری کنند.

کج‌کننده، ابزاری که چیزی را به سمت یک طرف کج می‌کند.

کج‌کننده‌ها، ابزارهایی که برای کج کردن یا تغییر زاویه استفاده می‌شوند.

سر کج‌کننده، بخشی از تجهیزاتی که امکان تغییر زاویه‌های مختلف را فراهم می‌کند.

تیلت‌ها، ویرانه‌ها یا خاک‌های آماده کشاورزی برای کاشت.

کج، به حالتی اشاره دارد که به طور یکنواخت یا عمودی ترسیم نشده باشد.

شبیه به کج، به چیزی اشاره می‌کند که به طور خاصی متمایل یا ناهموار است.

سازنده کج، کسی که به طور خاص طرح‌هایی را می‌سازد که شامل کج شدن یا انحراف هستند.

ساختن کج، فرآیند یا مهارت ایجاد نمودهایی که شامل شیب و انحراف هستند.

حدت سنج، دستگاهی است که برای اندازه‌گیری انحراف یا کجی استفاده می‌شود.

کج کردن یا تغییر زاویه یک شی به سمت بالا.

کج شدن یا تغییر زاویه یک شیء خاص و تأثیر آن بر عملکرد آن.

قلم نوری که برای نوشتن یا طراحی بر روی صفحه نمایش‌های لمسی به کار می‌رود.