outfly
دور زدن یا جلو زدن در پرواز، به معنای سریعتر پرواز کردن.
out for blood
به دنبال انتقام یا تلافی، به ویژه پس از ناکامی یا احساس بیعدالتی.
outfox
فریب دادن یا دستیابی به برتری از طریق زیرکی و هوش.
out front
در قسمت جلو یا به ویژه در معرض دید قرار داشتن.
outgas
رها کردن گاز یا بخارات از یک ماده.
outgeneral
تسلط یافتن یا تصمیمگیری در امور به طوری که دیگران تحت تأثیر قرار گیرند.
outgo
هزینه یا خرج شدن یک مبلغ خاص.
outgross
بیشترش کردن در فروش یا درآمد، برتری داشتن بر دیگران از نظر مالی.
out-group
گروهی که به خاطر رفتار، نظرات یا ویژگیهای خاص، از گروه اصلی جدا شده است.
outgrow
بزرگتر شدن به حدی که دیگر به چیزی نیاز نباشد یا از آن استفاده نشود.
outgrowth
نتیجه، توسعه یا تغییر ایجاد شده ناشی از فعالیتی خاص.
outguess
پیشبینی کردن یا حدس زدن بهتر از دیگران.
outgun
غلبه کردن بر حریف از نظر قدرت آتش یا توانایی، به ویژه در جنگ و رقابت.
out-half
نقش مهم در بازی راگبی، معمولاً شامل مدیریت توپ و هدایت بازی.
outhaul
مجموعهای از سازوکارها در قایق که به تنظیم بادبان برای حداکثر کارایی کمک میکند.
outhit
غلبه کردن بر حریفان در میزان یا قدرت ضربه در ورزش.
out-homer
ضربهای در ورزش بیسبال که توپ را به سمت خارج از زمین میزند.
outhouse
ساختمان کوچکی که به عنوان توالت در فضای باز استفاده میشود.
outie
ناف برآمده به نوعی از ناف اشاره دارد که به بیرون برآمده است و در برخی افراد دیده میشود.
outing
گردش به معنای رفتن به جایی خارج از خانه برای تفریح و سرگرمی است.
outing flannel
پیراهن فلانل به نوعی پیراهن نرم و گرم گفته میشود که معمولاً از پارچه فلانل دوخته میشود.
out in the cold
عبارت «در سرما ماندن» به معنای احساس تنهایی یا عدم تعلق به یک گروه یا جمع است.
out island
جزیره دورافتاده به جزایری گفته میشود که دور از مناطق شهری قرار دارند و معمولاً آرامش بیشتری دارند.
outjie
اوتی به نوعی از اسباببازی کوچک اشاره دارد که معمولاً محبوب کودکان است.
outjockey
از رقبای خود پیشی گرفتن یا آنها را در رقابت شکست دادن، معمولاً در زمینه مسابقات سوارکاری استفاده میشود.
outjump
از دیگران در پرش جلو زدن یا رکوردی را شکست دادن، به ویژه در زمینه ورزش.
outjutting
برآمدگی یا قسمتی که به سمت بیرون از سطح دیگر برآمده است، معمولاً در زمینه جغرافیا.
outlander
شخصی که از ناحیهای خارجی میآید و در یک مکان جدید ساکن میشود، اغلب در زمینه فرهنگ.
outlast
از چیزی یا کسی طولانیتر دوام آوردن یا ادامه دادن.
outlaw
شخصی که به دلیل ارتکاب به جرایم از قانون فرار میکند و زندگیاش خارج از چهارچوبهای قانونی قرار دارد.
outlaw country
سبکی از موسیقی کانتری که به زندگی و تجربیات افرادی که خارج از قانون زندگی میکنند، میپردازد.
outlawed
ممنوع کردن چیزی به دلیل نادرستی یا خطرات مربوط به آن.
outlay
هزینه کلی که برای یک فعالیت، پروژه یا سرمایهگذاری لازم است.
outlet box
جعبهای که در دیوارها قرار میگیرد و به منظور اتصال وسایل برقی به منبع قدرت استفاده میشود.
outlet pass
مجوزی که به افراد اجازه میدهد تا به منابع یا مناطق خاصی دسترسی پیدا کنند.
outlet valve
شیر یا دریچهای که برای کنترل جریان مایعات از یک منبع استفاده میشود.
outlier
بهویژه نمونهای از مجموعه دادهها که بهطور قابل توجهی با دیگر نمونهها تفاوت دارد.
outliner
ابزاری که برای تهیه و سازماندهی ساختار یک پروژه یا نوشته استفاده میشود.
outlive
بیش از دیگران زندگی کردن یا عمر کردن، بهویژه در مقایسه با دیگر موجودات.
out loud
به معنی بیان کردن چیزی به صورت واضح و با صدای بلند، به ویژه در جمع.
outlying
به مناطقی اطلاق میشود که در حاشیه یا دور از مرکز یک منطقه یا شهر هستند.
outman
عبارت به معنای برتری یافتن بر کسی از لحاظ جسمی یا ذهنی.
outmanoeuvre
به معنای گول زدن یا فریب دادن کسی یا چیزی با استفاده از مهارت یا دقت.
outmatch
فراتر رفتن و برتری یافتن از کسی یا چیزی در یک زمینه خاص.
outmeasure
بیشتر اندازه گرفتن، بیشتر از چیزی اندازهگیری کردن یا برتری یافتن، به ویژه در مقایسه با چیزی دیگر.
outmigrant
مهاجران خارج شده، افرادی که از یک محل یا کشور به محل یا کشور دیگری مهاجرت میکنند.
outmigration
مهاجرت به خارج، فرایند یا عمل ترک یک محل برای رفتن به محل دیگر.
outmoded
قدیمی، غیرقابل استفاده یا غیرمناسب در زمان حال، به ویژه در زمینههای فناوری یا مد.