antigenes
آنتی‌ژن‌ها مواد شیمیایی هستند که می‌توانند پاسخ ایمنی ایجاد کنند و به شناسایی و مبارزه با عفونت‌ها کمک می‌کنند.
antigenic
آنتی‌ژنیک به صفات و ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که یک ماده را قادر به تحریک پاسخ ایمنی می‌کند.
antigenically
به طور آنتی‌ژنی به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که می‌تواند پاسخ ایمنی مشابهی را بوجود آورد.
antigenicity
آنتی‌ژنیک بودن به قابلیت یک ماده برای ایجاد پاسخ ایمنی اشاره دارد.
antighostism
ضدجن‌گرایی، اعتقادی است که وجود ارواح یا اجنه را انکار می‌کند.
antigigmanic
ضدگگمانیک، اصطلاحی است برای نظریات یا ایده‌هایی که به چالش کشیدن قدرت یا اندازه را هدف قرار می‌دهند.
antigyrous
ضدغیرسازگار، به معنای حرکت به سمت بهره‌برداری پایدار و سازگار با محیط زیست است.
antiglare
ضدتابش، به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که از تابش خیره‌کننده نور جلوگیری می‌کنند.
antiglyoxalase
ضدگلیوکزالاز، آنزیمی است که در فرآیند سم‌زدایی نقش دارد.
antiglobulin
ضدگلوبولین، به کلاسی از آنتی‌بادی‌ها اطلاق می‌شود که علیه گلوبولین‌ها تولید می‌شوند.
antignostic
ضدشناختی، به معنای نگرش یا اعتقاد به رد و انکار تمام اشکال آگاهی و دانش است.
antignostical
صفتی که به توصیف نگرش یا نظریه‌ای می‌پردازد که به رد یا انتقاد از دانش و شناخت می‌پردازد.
antigod
شخصیتی که به نوعی به‌عنوان مخالف خدایان یا اقتدار الهی در نظر گرفته می‌شود.
antigone
شخصیت اصلی در یک تراژدی یونانی نوشته سوفوکلس که نماد وفاداری و ایستادگی در برابر قدرت است.
antigonococcic
داروها یا روش‌هایی که برای درمان عفونت‌های ناشی از نایسریا گونوره‌ای کلاسیک استفاده می‌شود.
antigonon
نوعی گیاه از خانواده گل‌دانه‌ها که دارای ظاهری زیبا و قدرت رشد بالا است.
antigonorrheic
دارویی که برای درمان عفونت گنوره استفاده می‌شود.
antigonus
آنتیگونوس، پادشاه معروف در تاریخ باستان.
antigovernmental
مربوط به فعالیت‌ها یا نظریات که علیه دولت است.
antigovernmentally
به طور مرتبط با عملکرد یا فعالیت‌های ضد دولتی.
antigraft
حرکتی که هدفش مقابله با رشوه‌خواری و فساد مالی است.
antigrammatical
اشکالی از زبان که بر خلاف قوانین گرامری است.
antigrammatically
ضدگرامری به معنای عدم رعایت قواعد گرامری است که نتیجه آن ممکن است به confusion یا ناکارآمدی منجر شود.
antigrammaticalness
ضدگرامری بودن به ویژگی که نشان‌دهنده عدم رعایت قواعد گرامری است اشاره دارد.
antigraph
ضدگراف به معنای گرافی است که نقطه نظر مقابل یا عکسی معکوس از یک گراف اصلی را نشان می‌دهد.
antigraphy
ضدگرافی به معنای مطالعه و تفسیر نوشته‌ها و آثار به شیوه‌ای است که نقاط مقابل و نهفته آنها را نمایان می‌کند.
antigravitate
ضدجاذبه کردن به معنای کاهش یا خنثی کردن اثر جاذبه بر روی یک جسم است.
antigravitation
ضدجاذبه به مفهوم تکنولوژی و نظریه‌هایی اشاره دارد که اثر جاذبه را کاهش می‌دهند یا از بین می‌برند.
antigravitational
فناوری یا اثرات مرتبط با ضد جاذبه، به معنای کاهش یا جلوگیری از تأثیرات جاذبه زمین.
antigravitationally
به شیوه‌ای که خاصیت ضد جاذبه دارد.
antigropelos
واژه‌ای خیالی یا غیررسمی که در ادبیات یا هنر به‌کار می‌رود.
antigrowth
سیاست‌ها یا اقداماتی که به رشد اقتصادی آسیب می‌زنند یا آن را کاهش می‌دهند.
antiguggler
فناوری یا ویژگی‌ای که به جلوگیری از موارد مزاحم کمک می‌کند.
antihalation
استراتژی‌ها یا روش‌هایی که به کاهش تأثیرات منفی نوری کمک می‌کنند.
antiharmonist
ضد هارمونیک، کسی که اعتقاد دارد برخی از جنبه‌های موسیقی مانند عدم هماهنگی باید مورد انتقاد قرار گیرد و به سمت هارمونی گرایش دارد.
antihectic
غیر شلوغ، به حالتی اشاره دارد که در آن زندگی آرام‌تر و بدون شلوغی و فشار کاری انجام می‌شود.
antihelices
ضد هلیک‌ها، ساختارهای معکوس در بیوشیمی هستند که تاثیر خاصی بر روی مولکول‌ها می‌گذارند.
antihelix
ضد هلیک، ساختار اصلی در گوش است که نقش مهمی در شناسایی و جراحی دارد.
antihelixes
ضد هلیک‌ها، ساختارهای پروتئینی هستند که نقشی در چرخش و چینش پروتئین‌ها دارند.
antihelminthic
داروهای ضد کرم، درمان‌هایی هستند که برای کشتن یا جلوگیری از توسعه کرم‌ها و انگل‌ها استفاده می‌شوند.