appertinent
مرتبط و درست برای یک موضوع خاص.
appertise
مهارت یا تخصص در یک زمینه خاص.
appet
میل یا اشتیاق به چیز خاصی.
appete
میل و اشتیاق عمیق به چیزی.
appetent
مشتاق و اشتیاق به چیزی.
appetently
به شکلی که اشتها و میل به غذا را تحریک کند.
appetibility
خصلت یا کیفیت اشتها برانگیز بودن.
appetible
اشتهابرانگیز، جذاب برای خوردن.
appetibleness
کیفیت یا حالت اشتهابرانگیز بودن.
appetisse
میل به غذا یا غذاهای خوشمزه.
appetit
میل به غذا، شهوت غذایی.
appetition
تمایل به چیزی، به ویژه در مورد غذا یا مزه، احساس جذب به یک مورد خاص.
appetitional
مربوط به اشتها، خصوصیات یا کیفیت‌هایی که باعث ایجاد تمایل به غذا می‌شوند.
appetitious
اشتهارانگیز، چیزی که باعث افزایش تمایل به خوردن می‌شود.
appetitiveness
تمایل به خوردن غذا، به خصوص در مورد اشیاء خوشمزه.
appetitost
علاقه‌مند به غذا و تجربه‌های مختلف خوراکی.
appetize
تحریک کردن اشتها، به ویژه به وسیله بوی خوش یا نمایش جذاب غذا.
appetized
احساس گرسنگی یا تمایل به غذا بعد از خوردن یک وعده غذایی خوشمزه.
appetizement
عمل یا فرآیند تحریک اشتها، به ویژه از طریق بصری.
appetizingly
به گونه‌ای که اشتها را تحریک کند یا زیبا باشد.
appinite
نوع خاصی از سنگ که در شرایط خاص زمین‌شناسی یافت می‌شود.
appius
شخصیتی تاریخی که معمولاً به موضوعات حقوقی و اجتماعی مرتبط است.
appl
نام یک میوه گرد و خوشمزه با پوست نازک و داخل آبدار.
applanate
مسطح، به حالتی اطلاق می‌شود که سطحی کاملاً صاف و بدون برآمدگی باشد.
applanation
مسطح‌سازی، فرایند یا حالت تبدیل چیزی به شکل مسطح.
applaudably
قابل تحسین، به گونه‌ای که شایسته تحسین باشد.
applauder
تحسین‌گر، فردی که برای نشان دادن قدردانی از یک عمل یا اجرا دست می‌زند.
applauders
تحسین‌گران، افرادی که به طور جمعی برای نشان دادن قدردانی از یک عمل دست می‌زنند.
applaudingly
به طرزی تحسین‌آمیز، به شکلی که نشاندهنده تحسین باشد.
applauses
تشویق‌ها، صداهایی است که افراد برای نشان دادن رضایت و حمایت خود از دیگران تولید می‌کنند.
applausive
تشویق‌آمیز، صفاتی است که به رفتار یا واکنشی اشاره دارد که تشویق و حمایت را نشان می‌دهد.
applausively
به شکل تشویق‌آمیز، نحوه‌ای از بیان یا رفتار که نشان‌دهنده تشویق یا تحسین است.
appleberry
توت سیب، میوه‌ای کوچک و شیرین که شبیه به سیب است و معمولاً در دسرها و خوراکی‌ها استفاده می‌شود.
appleblossom
گل سیب، شکوفه‌های زیبای درخت سیب که معمولاً در فصل بهار می‌روید.
applecart
چرخ سیب، وسیله‌ای برای حمل‌ونقل سیب که معمولاً شامل یک سبد چرخ‌دار است.
appled
سیب‌مانند، صفتی که برای توصیف چیزی به کار می‌رود که شبیه به سیب است.
appledrane
نام یک نوع خاص سیب، اشاره به ویژگی‌های خاص آن دارد.
appledrone
نوعی پهپاد که به منظور بررسی باغ‌ها و مزارع استفاده می‌شود.
applegrower
کسی که میوه سیب می‌کارد و از آن نگهداری می‌کند.
applejohn
لقب یا نامی برای افرادی که به میوه سیب علاقه‌مندند.