ballfield
زمین بازی، محلی که برای بازیهای تیمی و ورزشی در نظر گرفته شده است.
ballflower
نوعی گل که دارای شکل گرد و توپی است و معمولاً در باغها کاشته میشود.
ballhausplatz
مکانی در وین که به عنوان مرکز سیاسی و اداری شناخته میشود.
ballhooter
سوتی که برای شروع یا پایان بازی استفاده میشود.
balli
نوعی پوشش یا لباس سنتی که در جشنها و مراسم خاص استفاده میشود.
balliage
نوعی دکوری یا زیور که به لباسها افزوده میشود.
ballies
نوعی کفش نرم و راحت برای بازی یا دویدن، معمولاً مخصوص کودکان.
ballyhack
ابزاری یا روشی برای ساماندهی اطلاعات یا فعالیتها.
ballyhooer
شخصی که به طور افراطی تبلیغ میکند یا سر و صدا ایجاد میکند.
ballised
به معنای استفاده از اشکال یا نشانهها برای واضحتر کردن اطلاعات.
ballism
مفاهیمی یا اصول مربوط به تکنیکهای استفاده از توپ یا تعادل.
ballismus
نظریه یا مفهومی درباره حرکت و تأثیر توپ بر رفتار.
ballist
باللیست، شخصی که رشتهای از علم راجع به پرتابهها و حرکت آنها را مطالعه میکند.
ballistically
بهصورت بالستیک، به نحوه حرکت اشیاء تحت تأثیر نیروی گرانش و بدون نیروی اضافی اشاره دارد.
ballistician
بالیستیکان، فردی که در علم بالستیک و تجزیه و تحلیل پرتابهها تخصص دارد.
ballisticians
بالیستیکانها، گروهی از متخصصان در علم بالستیک و تجزیه و تحلیل پرتابهها.
ballistite
باللیستیت، نوعی ماده منفجره مخصوص مهمات و ابزارهای نظامی.
ballistocardiograph
بالیستوکاردیوگراف، دستگاهی است که فعالیت مکانیکی قلب را اندازهگیری میکند.
ballistocardiography
بالیستوکاردیوگرافی، علمی است که به مطالعه و اندازهگیری فعالیت مکانیکی قلب میپردازد.
ballistocardiographic
بالیستوکاردیوگرافیک به ویژگیها و دادههای مربوط به اندازهگیری فعالیت مکانیکی قلب اشاره دارد.
ballistophobia
بالیستوفوبیا، ترسی غیرمنطقی یا شدید از ضربان قلب یا حرکات قلب است.
ballium
بالیوم، یک عنصر تخیلی که در داستان ها و بازی های علمی تخیلی وجود دارد.
ballywack
بالیواک، به معنای حوزه یا زمینهای است که فرد در آن تخصص یا مهارت دارد.
ballywrack
بالیوراک، نوعی جلبک دریایی از خانوادهای خاص که معمولاً در آبهای کم عمق پیدا میشود و در برخی مناطق به عنوان غذای انسانی یا دام استفاده میشود.
ballmine
بل ماین، نوعی نظام دفاعی یا فن آوری قدیمی که در قلعهها و دژها برای حفاظت مورد استفاده قرار میگرفته.
ballo
بالو، نوعی رقص سنتی یا موسیقی که معمولاً در جشنها و مراسمها اجرا میشود.
balloen
بالوئن، نوعی سبک هنری یا نقاشی که ویژگیهای خاص و خلاقانهای دارد و معمولاً در نمایشگاهها به نمایش گذاشته میشود.
ballogan
بالوگان، نوعی مراسم یا جشنواره که معمولاً به مناسبتهای خاص و به یاد اجداد برگزار میشود.
ballone
بالونه، نوعی لباس یا طراحی خاص که معمولاً در جشنها و مراسم مختلف استفاده میشود.
ballones
بالنها، کیسههای هوادار که معمولاً از لاستیک یا پلاستیک ساخته شدهاند و میتوانند به سقف بالا بروند.
ballonet
بالنِ داخلی، ساختار کمکی که برای حفظ شکل و پر کردن مناسب بادکنک استفاده میشود.
ballonets
بالنهای کوچک، عموماً برای جشنها یا تزئینات استفاده میشوند.
ballonette
بالنِ کوچک، که معمولاً به خاطر ظاهر زیبا و کاربردش در دکوراسیون انتخاب میشود.
ballonne
بالنی که به آرامی در هوا شناور است و معمولاً برای سرگرمی یا تزئین استفاده میشود.
ballonnes
چندین بالن، که معمولاً در جشنها برای تزئین یا سرگرمی استفاده میشوند.
ballons
بادکنکها، اشیاء سبک و گازپرکن که معمولاً به رنگها و شکلهای مختلف در مناسبتها و جشنوارهها استفاده میشوند.
balloonation
فرایند یا عمل بادکنکسازی، معمولاً به عنوان یک فعالیت سرگرمکننده یا تزئینی.
ballooner
شخصی که در استفاده و مدیریت بادکنکها تخصص دارد، به ویژه در سفرهای هوایی.
balloonery
هنر یا مهارت ایجاد و طراحی با بادکنکها، معمولاً به صورت خلاقانه.