exemplifier
نمونه‌ساز، شخصی که یک مفهوم یا نظریه را به وسیله‌ی ارائه‌ی مثال‌های خاص نشان می‌دهد.
exemplifiers
نمونه‌سازان، افرادی که برای توضیح و نشان دادن مفاهیم از مثال‌ها استفاده می‌کنند.
exemplupla
نمونه یا عینی که یک مفهوم یا موضوع را توضیح می‌دهد.
exemptible
قابل معاف، به کسانی که از پرداخت یک هزینه یا مالیات معاف می‌شوند اشاره دارد.
exemptile
به افرادی اطلاق می‌شود که به دلایل خاص از پرداخت هزینه‌ها یا مالیات‌ها معاف هستند.
exemptionist
به کسی گفته می‌شود که به دنبال معافیت‌ها و کاهش بار مالیاتی است.
exemptive
مربوط به معافیت یا استثنائات از قوانین یا پرداخت‌ها.
exencephalia
وضعیتی نادر که در آن بخشی از مغز در داخل جمجمه وجود ندارد.
exencephalic
اگزنسفالیک به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن مغز در موقعیت‌های غیر طبیعی نسبت به جمجمه قرار دارد.
exencephalous
اگزنسفالوس به موجوداتی اطلاق می‌شود که دارای مغزهایی هستند که به طور غیرعادی و در خارج از بدن قرار دارند.
exencephalus
اگزنسفالیوس به نقص مادرزادی اشاره دارد که در آن مغز به درستی شکل نمی‌گیرد.
exendospermic
اگزندوسپرمیگ به دانه‌هایی اطلاق می‌شود که ساختمان درون‌دانه‌ای متفاوتی دارند.
exendospermous
اگزندوسپرمیگ به ویژگی‌هایی در گیاهان اشاره دارد که ساختار درون‌دانه‌ای خاصی دارند.
exenteritis
اگزنترایتیس به التهاب اعضای داخلی بدن اشاره دارد که ممکن است ناشی از عفونت باشد.
exerce
به معنی انجام فعالیت بدنی و یا به کار گرفتن حقوق و اختیارات.
exercent
به معنی کسی که یک فعالیت خاص را انجام می‌دهد یا به کار می‌برد.
exercisable
به معنی این که می‌توان چیزی را به کار گرفت یا استفاده کرد.
exercitant
به کسانی اطلاق می‌شود که در یک فعالیت ورزشی یا تمرینی درگیر هستند.
exercitation
به معنی تمرین و توسعه یک مهارت یا توانایی است.
exercite
به معنی به کار بردن یا استفاده کردن از یک حق یا گزینه است.
exercitor
مربی، فردی که در زمینهٔ آموزش و تمرین فعالیت می‌کند.
exercitorial
مربوط به نقش مربی یا آموزشی، اشاره به فعالیت‌های مرتبط با تمرین و هدایت.
exercitorian
مربوط به روش‌های آموزشی یا تربیتی که در آموزش و تمرین به کار گرفته می‌شوند.
exeresis
حذف یا پاک‌سازی عناصری که در یک متن لازم نیستند.
exergual
مربوط به فعالیت یا فرایندهایی که انرژی آزاد می‌کنند.
exertionless
بدون تلاش، به معنای انجام فعالیت‌ها با حداقل میزان زحمت.
exertive
پرکار، دارای انرژی و تأثیرگذاری، به ویژه در فعالیت‌های فیزیکی یا کارهای گروهی.
exesion
توسعه یا گسترش یک پروژه یا برنامه، به ویژه در زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی.
exestuate
افزایش، ارتقاء یا بهبود چیزی به سطح بالاتر، به ویژه در جنبه‌های خیلی مختلف.
exfetation
پرورش، شکل‌گیری یا توسعه ایده‌ها به منظور تولید خلاقیت و نوآوری.
exfiguration
تجسم، تصویرسازی یا بیان احساسات و مفاهیم از طریق هنر یا وسایل دیگر.
exfigure
شکل‌دهی، تجزیه و تحلیل یا بررسی یک مشکل یا سوال به منظور رسیدن به درک بهتر.
exfiltration
استخراج، فرایند برداشت و خارج کردن اطلاعات یا افراد از یک مکان مخصوصاً در شرایط خطرناک.
exflagellate
به تفصیل بیان کردن، توضیح دادن یا تشریح کردن موضوع یا ایده‌ای بصورت عمیق.
exflagellation
تشریح یا توضیح جامع و عمیق یک موضوع یا ایده.
exflect
انعطاف دادن یا تغییر جهت چیزها، به‌ویژه نور یا افکار.
exfodiate
لایه‌برداری، فرایند حذف سلول‌های مرده از پوست برای بهبود ظاهر آن.
exfodiation
لایه‌برداری، عمل حذف سلول‌های مرده پوست برای داشتن پوستی سالم‌تر.
exfoliation
لایه‌برداری، فرآیند از بین بردن سلول‌های مرده سطح پوست.
exfoliative
لایه‌بردار، مربوط به عمل لایه‌برداری پوست.