forelay
پیش‌گذاری به معنای قرار دادن یا آماده‌سازی چیزها قبل از شروع یک کار یا پروژه است.
forelaid
پیش‌گذاری به معنای قرار دادن چیزی در یک مکان مشخص قبل از اجرای آن است.
forelaying
پیش‌گذاری به عمل برنامه‌ریزی و تنظیم موارد لازم پیش از شروع فعالیت اشاره دارد.
foreleader
رهبر پیشین به شخصی اشاره دارد که در فراهم کردن رهبری و مدیریت گروه در مراحل قبل استفاده می‌شود.
foreleech
لیچ پیشین به نوع خاصی از لیچ اشاره دارد که در مراحل ابتدایی از اکوسیستم‌ها استفاده می‌شود.
forelive
فصل پیشین به دورانی اشاره دارد که اهمیت زیادی برای فعالیت‌های کشاورزی و فرهنگی دارد.
forellenstein
فورللنشتاین، موجودی افسانه‌ای که در داستان‌های عامیانه و فولکلورهای محلی به آن اشاره می‌شود.
forelook
نگاه پیشین، تصور یا پیش‌بینی درباره یک اتفاق که قرار است در آینده رخ دهد.
foreloop
حلقه پیشین، ساختاری در برنامه‌نویسی که برای تکرار یک فرآیند قبل از شروع عمل اصلی استفاده می‌شود.
forelooper
فورلوپر، تابعی که برای اتوماتیک‌سازی و بهینه‌سازی فرآیندها در برنامه‌نویسی استفاده می‌شود.
foreloper
فورلوپر، شخصی که در زمینه رهبری و هدایت پروژه‌ها نقش دارد.
forelouper
فورلوپر، فردی که بازخوردها و نقدهای لازمی را در طول پروژه‌ها فراهم می‌آورد.
foremade
تصمیمات یا برنامه‌هایی که به طور قبلی و از قبل مشخص شده‌اند.
foremanship
مدیریت و رهبری در یک پروژه یا تیم که باعث پیشرفت و نظم می‌شود.
foremarch
پیش‌روی یا حرکت به جلو، به ویژه در حالت نظامی.
foremark
علامت یا نشانه‌ای که از قبل مشخص شده تا موقعیت خاصی را نشان دهد.
foremartyr
شخصی که پیش از دیگران در یک مبارزه یا جنگ جان خود را از دست داده است.
foremasthand
دست راست یا نفر کمکی در ناوگان، به ویژه برای مدیریت بادبان‌ها.
foremastman
مردی که در بالای پیش‌ماس کشتی کار می‌کند و معمولاً مسئولیت‌های مرتبط با بادبان‌ها و طناب‌ها را به عهده دارد.
foremastmen
جمع مردانی که بر روی پیش‌ماس کشتی کار می‌کنند.
foremean
به معنای نشانه‌گذاری یا نمایان کردن پیشاپیش یک رویداد یا وضعیت.
foremeant
به معنای آنچه پیشاپیش به آن اشاره شده است.
foremelt
به معنی ذوب شدن برخی مواد از قبل برای آماده شدن برای ریختن یا شکل‌دهی.
foremention
به معنای چیزهایی که قبلاً ذکر شده‌اند.
forementioned
یاد شده، به موضوع یا اطلاعاتی اشاره دارد که قبلاً در متن به آن اشاره شده است.
foremessenger
پیش‌فرستنده، شخصی است که خبر یا اطلاعاتی را قبل از دیگران به کسی می‌رساند.
foremilks
پیش‌شیری‌ها، شیر اولیه که از پستان مادر تولید می‌شود و سرشار از مواد مغذی است.
foremind
ذهن پیش‌نگر، توانایی آینده‌نگری یا تفکر در مورد وقایع آینده.
foremisgiving
نگرانی پیشین، احساس نامطمئنی که قبل از وقوع یک رویداد ایجاد می‌شود.
foremistress
سرکار خانم پیش‌کاره، زنی که نقش رهبری را در یک گروه ایفا می‌کند.
foremostly
بیش از هر چیز دیگری، اصلی‌ترین نکته یا موضوع را اشاره می‌کند.
forenamed
به‌طور مشخص به شخص یا چیزی که قبلاً نام برده شده است اشاره می‌کند.
forenent
ایده یا پیشنهادی که قبلاً ذکر شده است.
forenews
اخبار یا اطلاعاتی که قبلاً ذکر شده یا به آن اشاره شده است.
forenight
به معنای شب آینده یا به‌زودی می‌باشد.
forenote
یادداشتی که در گذشته نوشته شده است.
forenoted
به معنای مسائل یا موضوعات قبلاً اشاره شده در متن یا مکالمه.
forenotice
اطلاعیه‌ای که قبلاً در مورد یک رویداد یا موضوع خاص ارسال می‌شود.
forenotion
نظریه یا باور قبلی درباره یک موضوع.
forensal
وابسته به حوزه جرم‌شناسی و بررسی‌های قانونی.