frankalmoign
فرانکالمویینگ به معنی نوعی صداقت و بی‌نفسی در کمک به دیگران است.
frankalmoigne
فرانکالمویینگ به معنای صداقت در رفتار کمک‌رسانی و عدم انتظار بازپرداخت است.
frankalmoin
فرانکالمویین به بیان صادقانه و کمک اجتماعی بدون کسب سود شخصی اشاره دارد.
frankenia
فرانکنی یک جنس گیاهی است که به دلیل ویژگی‌های خاص خود مورد توجه قرار دارد.
frankeniaceae
خانواده‌ای از گیاهان گلدار با ویژگی‌های خاص که در طبقه‌بندی گیاه‌شناسی قرار دارد.
frankeniaceous
صفتی که به گیاهان خانواده فرانکنیاسه اطلاق می‌شود، که در شرایط خاصی رشد می‌کنند.
frankenstein
شخصیتی خیالی که از داستانی نوشته موریس شل در قرن نوزدهم به وجود آمده است.
frankensteins
اشاره به نسخه‌های مختلف شخصیت فرانکشتاین در متون و اقتباس‌های مختلف.
frankers
افرادی که به فعالیت‌هایی اجتماعی و فرهنگی می‌پردازند و علاقمند به گفت‌وگو هستند.
frankfold
به روشی خاص از تا کردن اشاره دارد که معمولاً در هنرهای دستی استفاده می‌شود.
frankfort
فرانکفورت، یک شهر و پایتخت ایالت کنتاکی در ایالات متحده است.
frankforter
فرانکفورتر به ساکنان یا افرادی اشاره دارد که به فرانکفورت مربوط می‌شوند.
frankfurt
فرانکفورت، یک شهر در آلمان است که در ایالت هسن واقع شده است.
frankhearted
صریح‌القلب به فردی اشاره دارد که نظرها و احساسات خود را به طور صریح ابراز می‌کند.
frankheartedly
به طور صریح‌القلب، به معنای بیان احساسات و نظرات به طور صادقانه و بدون تردید است.
frankheartedness
صریح‌القلبی به ویژگی یا حالت ابراز افکار و احساسات به طور صادقانه اشاره دارد.
frankheartness
صداقت و راستگویی، ویژگی‌ای که به فرد اجازه می‌دهد بدون تظاهر یا فریبکاری حقیقت را بیان کند.
frankify
تبدیل کردن چیزی به یک حالت عمیق‌تر و روشن‌تر به طوری که شفاف و واضح باشد.
frankincensed
حالت یا کیفیت حضور نوعی عطر یا صمغ خوشبو که به آرامش و راحتی کمک می‌کند.
frankist
طرفدار صداقت، کسی که ارزش بالایی برای راستگویی و صداقت قائل است.
franklandite
نوعی ماده معدنی نادر با خواص خاص که در زمین‌شناسی مورد مطالعه قرار می‌گیرد.
franklinia
نوعی درخت که به خاطر زیبایی و نادر بودنش معروف است و اکنون در طبیعت یافت نمی‌شود.
franklinian
فرانکلینی، مربوط به فرانکلین یا اصول و نظریات او.
frankliniana
اشیاء، آثار یا مواد مربوط به فرانکلین.
franklinic
مربوط به اصول یا نظریات فرانکلین.
franklinism
مجموعه‌ای از اصول و نظریات فرانکلین، به ویژه درباره بهبود فردی و جامعه.
franklinist
شخصی که به اصول و نظریات فرانکلین اعتقاد دارد.
franklinite
معدنی که شامل روی و منگنز است.
franklinization
فرانکلینی‌زاسیون، فرآیند گسترش و پذیرش ایده‌ها و نظریات بنجامین فرانکلین در زمینه‌های مختلف است.
frankmarriage
ازدواج فرانک، نوعی ازدواج است که در آن طرفین به صورت صریح و واضح از شرایط و توقعات خود صحبت می‌کنند.
frankpledge
فرانک‌پلیج، یک سیستم قانونی قرون وسطایی است که در آن افراد برای رفتار یکدیگر مسئول بودند.
franseria
فرانسریا، مفهوم ادغام فرهنگ‌ها و تأثیرات فرانسوی در بافت‌های فرهنگی دیگر است.
franticly
به طرز آشفته و نگران، به شیوه‌ای که نسبت به یک وضعیت اضطراری یا استرس شدید واکنش نشان می‌دهد.
franticness
احساس آشفتگی و استرس شدید در یک موقعیت بحرانی.
franz
فرانز، نامی مردانه است که ریشه آن به کشورهای آلمانی برمی‌گردد و معمولاً برای اشاره به افرادی با این نام استفاده می‌شود.
franzy
دیوانه‌وار، حالتی از هیجان یا اختلال عاطفی که ممکن است به رفتارهای عجیب و غریب منجر شود.
frape
فریپ کردن، به معنای استفاده از حساب کاربری شخصی دیگر به صورت غیرمجاز، به ویژه برای شوخی یا نادیده گرفتن حریم شخصی است.
fraple
مرتب کردن، به معنای سازماندهی یا دسته‌بندی اطلاعات یا ایده‌ها به شکلی منظم و منطقی است.
frapler
فراپلر، ابزاری است برای نگه داشتن و متصل کردن چند برگ کاغذ به هم، معمولاً با استفاده از سوزن یا محکم کننده.
frapp
فراپ، نوعی نوشیدنی سرد و یخی که معمولاً شامل قهوه و شیر و طعم‌دهنده‌هاست.