gaoloring
عمل رنگآمیزی، به ویژه در زمینه هنر یا دکوراسیون.
gaon
مناطق متروکه یا غیرمسکونی، معمولاً با مقاصد تاریخی.
gaonate
هدف یا نیّت اصلی یک سیاست یا برنامه.
gaonic
برخی ویژگیهای خاص یا غیرمعمول که به نظر کسری خوشایند میآید.
gapa
شخصی که در تصمیمگیری یا حل مشکلات کمک میکند.
gapeseed
دانهای از یک نوع گیاه خاص که در باغها قابل کشت است.
gapeseeds
دانههای یک نوع گیاه خاص که در باغها کشت میشوند.
gapy
ظاهر یا حالت چهرهای که نشاندهنده تعجب یا سردرگمی باشد.
gapingly
بهطور مشخص یا بهطور قابل توجهی، به حالت عمیق یا دردناک.
gapingstock
شخص یا چیزی که مورد توجه یا تعجب عمومی قرار میگیرد.
gapless
بدون وجود فاصله یا شکاف، بیوقفه.
gaplessness
بدون فاصله بودن، اشاره به عدم وجود خلا یا نقص در یک فرآیند یا مفهوم دارد.
gapo
یک واژه خاص برای اشاره به نوعی وقفه یا شکاف در مباحثه یا نمایش.
gaposis
حالت یا شرایطی که گپ یا فاصلهای در یک طراحی یا مفهوم وجود دارد.
gaposises
چندین حالت یا شرایط گپ یا نقص در طراحی یا مفهوم.
gapped
وضعیت یا شرایطی که در آن، شکافهایی وجود دارد.
gapperi
وضعیتی که در آن یک شکاف یا نقص در ارائه یا سخنرانی رخ میدهد.
gappy
گسسته، به حالتی اطلاق میشود که فاصله یا شکافهایی بین اجزای یک چیز وجود داشته باشد.
gappier
گسستهتر؛ بیان فاصله و شکاف بیشتر نسبت به حالت عادی.
gappiest
گسستهترین؛ حالتی که بیشترین فاصله یا شکاف را دارا باشد.
gara
گارا، یک ساز کوبهای سنتی که معمولاً در مراسمات فرهنگی نواخته میشود.
garabato
گاراواتو به معنی طرحهای غیررسمی و خلاقانهای است که به شکل خودجوش بر روی کاغذ کشیده میشود.
garad
گارد، به یک غذا یا مواد غذایی خاص در یک منطقه اشاره دارد.
garageman
مکانیک خودرو، شخصی که در تعمیر و نگهداری خودروها تخصص دارد.
garance
گلنار، نوعی گل با زیبایی خاص.
garancin
گارانسین، یک مورد غذایی خاص با کاربرد در آشپزی.
garancine
گارانسین، رنگی که از گیاهان به دست میآید و در هنر استفاده میشود.
garapata
گاراپاتا، نوعی انگل که میتواند بر روی پوست حیوانات ظاهر شود.
garapato
گاراپاتو، نوعی انگل مشابه آنچه در گاراپاتا دیده میشود.
garau
گارو، نوعی ماهی است که در برخی مناطق شناخته شده است و معمولاً برای مصرف محلی صید میشود.
garava
گاروا، اصطلاحی در رقص های سنتی است که به حرکات خاصی اشاره دارد.
garavance
گاروانس به فرایند بازگرداندن و حفاظت از مناطق آسیبدیده اشاره دارد.
garawi
گاروی، سبکی از هنر یا اجرا است که ویژگیهای خاص خود را دارد.
garbages
زبالهها، چیزهایی هستند که دیگر مفید نیستند و به دور ریخته میشوند.
garbardine
گارباردین، نوعی پارچه است که برای ساخت لباسها به کار میرود و طول عمر بالایی دارد.
garbel
گاربل، به معنی زیر و رو کردن یا به هم زدن کلمات به طوری که مفهوم دقیقی نداشته باشد.
garbell
گاربل، به معنای ترکیب صداها به طوری که قابل تشخیص نباشند.
garbill
گاربیل، به معنی پیچیده کردن سخن یا توضیحات به گونهای که سخت قابل درک باشد.
garbleable
گاربلپذیر، به معنای قابل در هم ریختگی یا گیج شدن.
garbler
گاربلر، به شخصی اطلاق میشود که کلمات یا صداها را به گونهای نامفهوم بیان میکند.