habere
هابری به اصطلاحی در فلسفه و حقوق اشاره دارد که به مالکیت و داشتن اشاره دارد.
habet
هابت یک فعل در زبان لاتین به معنای داشتن است.
habilable
قابلیت خیاطی به مواد یا پارچه‌هایی اطلاق می‌شود که برای دوخت مناسب هستند.
habilant
قابلیت خیاطی به فردی اطلاق می‌شود که مهارت‌های خیاطی خاصی دارد.
habilatory
توانمندسازی به معنای فراهم آوردن شرایط و امکانات لازم برای فرد به منظور یادگیری و توسعه مهارت‌ها می‌باشد.
habilement
توانمندی به معنای داشتن مهارت‌ها و قابلیت‌های لازم برای انجام فعالیت‌ها و وظایف مشخص است.
habilimental
حوزه‌ی توانمندی‌ساز به جنبه‌های آموزشی و بهبود مهارت‌ها در افراد اشاره دارد.
habilimentary
حمایت توانمندساز به منابع و امکاناتی اشاره دارد که به بهبود و تسهیل یادگیری کمک می‌کند.
habilimentation
فرآیند توانمندسازی به معنی ایجاد و فراهم کردن شرایط و منابع لازم برای ارتقاء مهارت‌ها و توانایی‌ها می‌باشد.
habilimented
توانمندسازی به معنای فراهم کردن مهارت‌ها و منابع لازم به افراد است.
habilitation
فرآیند توانمندسازی و یادگیری مهارت‌های جدید که به افراد کمک می‌کند تا به طور مستقل‌تر عمل کنند.
habilitator
شخصی که در فرآیند توانمندسازی به دیگران کمک می‌کند و مهارت‌های جدید را آموزش می‌دهد.
hability
مهارت و قابلیت انجام کارها به روشی موثر و کارامد.
habille
به معنای آراسته، مد روز و شیک بودن در بیشتر قالب‌های لباس.
habiri
اصطلاحی برای اشاره به یک گروه باستانی که در تاریخ مورد بررسی قرار گرفته‌اند.
habiru
گروهی از مردمان باستانی که در متون تاریخی مختلف مورد اشاره قرار گرفته‌اند.
habitability
قابلیت سکونت، به ویژگی‌های یک سیاره یا مکان اشاره دارد که به زندگی موجودات زنده اجازه می‌دهد.
habitableness
قابلیت سکونت به ویژگی‌هایی اشاره دارد که اجازه زندگی به موجودات را می‌دهد.
habitably
به طور مناسب و قابل سکونت.
habitacle
محل سکونت یا زندگی یک موجود زنده.
habitacule
محل سکونت کوچکتر یا لانه‌ای برای موجودات زنده.
habitally
به طور عادی و مرتب.
habitan
ساکنان یا افرادی که در یک مکان خاص زندگی می‌کنند.
habitance
حالت یا عمل سکونت در یک مکان خاص.
habitancies
مکان‌های مختلف سکونت که افراد یا موجودات در آنجا زندگی می‌کنند.
habitans
افراد یا موجوداتی که در یک مکان خاص زندگی می‌کنند.
habitatal
مناطق مربوط به سکونت و زندگی موجودات مختلف.
habitate
برای سکونت یا زندگی کردن در یک مکان خاص.
habitatio
حیاتیو، اصطلاحی در حقوق که به حق یا وضعیت زندگی و استفاده از یک ملک اشاره دارد.
habitational
مسکونی، مربوط به محل زندگی یا سکونت افراد.
habitative
مسکونی، مرتبط با زندگی و سکونت افراد.
habitator
ساکن، شخصی که در یک مکان خاص زندگی می‌کند.
habiting
زندگی کردن، عمل اقامت یا سکونت در یک مکان.
habituality
عادت‌گرایی، ویژگی یا کیفیت انجام مکرر عملی.
habitualize
عادت دادن، یک عمل یا رفتار را به یک عادت تبدیل کردن با تکرار و تمرین.
habitualness
عادت‌مند بودن، وضعیت یا ویژگی داشتن عادات و رفتارهای تکراری.
habituations
عادت‌ها، الگوها یا رفتارهایی که در پاسخ به شرایط خاص به تدریج شکل می‌گیرند.
habitudinal
روشی که بر اساس عادات شکل گرفته است، معمولاً به رفتارها یا واکنش‌ها اشاره دارد.
habiture
عادات و رفتارهای روزمره که به طور مداوم انجام می‌شوند.
hable
گفتن، صحبت کردن یا بیان کردن یک موضوع.