hunnican
هُنیک به شیوه زندگی و سنتهای قوم هون اشاره دارد.
hunnish
هُنیش به ویژگیها و صفات مربوط به قوم هون اشاره دارد.
hunnishness
هُنیش بودن به ویژگیها و خصوصیات فرهنگی قوم هون اشاره دارد.
huntable
قابل شکار، به حیواناتی اشاره میکند که شکار آنها مجاز است و میتوان در زمانهای خاصی آنها را شکار کرد.
huntedly
به حالت شکارشده یا در حال شکار اشاره دارد، معمولاً با حسی از احتیاط و ترس.
hunterian
به سبک یا طرز فکر افراد شکارچی اشاره دارد که معمولاً به قوانین و ارزشهای خاصی در شکار توجه دارند.
hunterlike
به صفات یا رفتارهایی اشاره دارد که به شکارچیان نسبت داده میشود.
huntilite
نام یک ماده معدنی خاص است که ویژگیهای متفاوتی دارد.
huntings
به مجموعه عملیات شکار اشاره دارد که به منظور تغذیه یا تفریح انجام میشود.
huntley
هانتلی، یک مکان جغرافیایی یا شهر که ممکن است در نقاط مختلف دنیا وجود داشته باشد.
huntsmanship
شکارچیگری، به مجموعه مهارتها و دانشهای مربوط به شکار و رفتار با حیات وحش اشاره دارد.
huntswoman
زن شکارچی، زنی که به شکار و فعالیتهای مرتبط با آن علاقه دارد و در این زمینه فعالیت میکند.
hupa
هوپا، نام یکی از قبایل بومی در ایالات متحده که در کالیفرنیا زندگی میکنند.
hupaithric
هوپایتری، واژهای مربوط به بیوتکنولوژی یا آنتومی که توصیفکننده برخی از ویژگیهای خاص است.
huppah
هوپا، چادری که در مراسم عروسی یهودی بر روی عروس و داماد قرار میگیرد.
huppahs
هوپا، ساختاری موقت که در مراسم عروسی یهودی استفاده میشود و عروس و داماد زیر آن قرار میگیرند.
huppot
هوپوت، شکل جمع هوپا که به ساختارهای مشابه اشاره دارد.
huppoth
هوپوتها، جمع هوپا، به ساختارهایی اشاره دارد که در مراسمهای خاص استفاده میشوند.
hura
هورا، یک اصطلاح شاد برای ابراز شادی و خوشحالی.
hurcheon
هیرچئون، یک نوع پستاندار کوچک که به سرعت حرکت میکند.
hurden
هوردن، نوعی ماده محکم که در ساختوساز استفاده میشود.
hurdies
هوردیها، موانع بلندی که در دو و میدانی باید از آنها عبور کرد.
hurdis
هوردیها، موانع مخصوصی که در آموزش دو و میدانی استفاده میشوند.
hurdleman
مرد هوردی، دوندگی که در مسافتهایی با هوردها رقابت میکند.
hurdlewise
به صورت مرتبط با موانع، تکنیک یا شرایط خاصی که در مسابقات هورد وجود دارد.
hurds
هوردها، موانع دستی که برای تمرین یا رقابت استفاده میشوند.
hure
هوره، اصطلاحی قدیمی برای نوعی حصار یا دیوار که در کشاورزی استفاده میشود.
hureaulite
هورهولیت یک نوع کانی نادر است که ترکیبی از منیزیم، منگنز و سیلیکاتها میباشد و در زمینشناسی و صنعت کاربرد دارد.
hureek
هوریک به معنی تابآوری و مقاومت در برابر مشکلات و چالشها است.
hurf
هورف به طور غیررسمی به وضعیت یا احساس خوشایند اشاره دارد.
hurgila
هورگیلا به معنای رنگهای روشن و جذاب در طبیعت و هنر است.
hurkaru
هورکارُ به مفهوم مسیری است که فرد در زندگی خود طی میکند.
hurkle
هورکل به معنای احساس شگفتی و حیرت است، معمولاً در ادبیات و داستانها.
hurlbarrow
هورلبرو، وسیلهای برای حمل اشیاء سنگین، معمولاً به صورت هل دادنی.
hurlbat
هورلبت، نوعی چوب یا ابزار برای بازیهای ورزشی خاص.
hurleyhouse
هورلی هاوس، مکانی برای تمرین و فعالیتهای ورزشی.
hurlement
هورلمنت، صدای بلند و خشن، معمولاً مربوط به حیوانات.
hurly
هورلی، شلوغی و التهاب، به ویژه در بین مردم.
hurlies
هارلی یک نوع وسیله بازی است که معمولاً برای بازیهای سنتی استفاده میشود.