indolyl
ایندولیل، گروهی شیمیایی که از ایندول ناشی می‌شود و کاربردهای خاصی دارد.
indolin
ایندولین، ترکیبی با ویژگی‌های خاص که در صنایع شیمیایی و رنگرزی استفاده می‌شود.
indoline
ایندولین، ترکیبی شیمیایی که در داروسازی و علوم زیستی اهمیت دارد.
indologenous
فرهنگ‌های بومی و محلی که تأثیرات جغرافیایی و اجتماعی خاص خود را دارند.
indologian
شخصی که به مطالعه و بررسی تاریخ و فرهنگ هند می‌پردازد.
indologist
متخصصی در رشته‌ای که به مطالعه فرهنگ، ادبیات و تاریخ هند متمرکز است.
indologue
شخصی که در زمینه فلسفه، ادبیات یا تاریخ هند تخصص دارد.
indoloid
مواردی که به هند و فرهنگ آن وابسته هستند.
indols
ترکیبات شیمیایی که به طور طبیعی در برخی گیاهان وجود دارند.
indomable
تسخیرناپذیر به معنای ناتوانی در کنترل یا تسلیم به شرایط غیرمطلوب است.
indomitability
تسخیرناپذیری به معنای قدرت مقاومت و ایستادگی در برابر مشکلات است.
indomitableness
تسخیرناپذیری به معنای عدم تسلیم در برابر سختی‌ها و چالش‌ها است.
indomitably
به‌صورت تسخیرناپذیر، بدون تسلیم و با اراده قوی.
indone
تسخیرناپذیر به معنای عدم تأثیرپذیری از عوامل محیطی است.
indonesia
اندونزی کشوری در جنوب شرق آسیاست که شامل بیش از 17,000 جزیره است.
indophenin
ایندوفن، ترکیب شیمیایی است که در فرایندهای مختلف شیمیایی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
indophenol
ایندوفنل، نوعی رنگ دندانه‌ای است که در بافت‌ها و صنایع رنگرزی استفاده می‌شود.
indophile
ایندوفیل، فردی است که به شدت به فرهنگ و تاریخ هند علاقه‌مند است.
indophilism
ایندوفیلیسم، نام جنبشی است که به عشق و علاقه به فرهنگ و آداب و رسوم هند اشاره دارد.
indophilist
ایندوفیست به کسی اطلاق می‌شود که به جمع‌آوری و حفظ آثار هنری و فرهنگی هند علاقه‌مند است.
indorsable
قابل اندورساندن به معنای این است که یک سند یا چک می‌تواند به شخص دیگری منتقل شود یا به وی واگذار شود.
indorsation
امضای یک سند یا چک توسط شخصی به منظور انتقال حق مالکیت یا تأیید آن.
indorser
شخصی که یک سند یا چک را امضا می‌کند تا حق مالکیت آن را انتقال دهد.
indorsers
افرادی که چندین سند یا چک را امضا می‌کنند تا حق مالکیت را منتقل کنند.
indorsor
شخصی که یک سند را امضا می‌کند و مسئولیت‌های آن را بر عهده دارد.
indorsors
افرادی که چندین سند یا چک را امضا می‌کنند و در معاملات درگیر می‌شوند.
indow
سازه‌ای که به عنوان یک منبع نور و تهویه در ساختمان عمل می‌کند.
indowed
احاطه شده به معنای وجود پنجره‌ها یا نور طبیعی در یک فضا است.
indowing
عمل ساختن پنجره یا قراردادن نور در یک فضا.
indows
نوعی از پنجره‌ها که به نور و تهویه کمک می‌کند.
indoxylic
ترکیبات شیمیایی که به نوع خاصی از بیوشیمی مربوط می‌شوند.
indoxyls
نوعی ترکیب شیمیایی که در سیستم‌های بیوشیمیایی یافت می‌شود.
indoxylsulphuric
اسیدی که از ترکیب ایندوکسیل و سولفوریک ایجاد می‌شود.
indra
ایندرا، یکی از بزرگترین خدایان در اسطوره‌نگاری هندو که معمولاً به عنوان خدای باران و رعد و برق شناخته می‌شود.
indrape
پوشاندن یا زینت دادن به چیزی با پارچه.
indrawal
عمل برداشت یا خارج کردن چیزی، به ویژه در زمینه مالی.
indrawing
عمل کشیدن یا جذب چیزی به داخل، معمولاً در مورد هوا یا طرح.
indrench
عمل خیس کردن یا فرو بردن در آب یا مایع.
indubious
بدون شک، بی‌تردید.
indubiously
بدون شک، بدون تردید، به طور حتم و بی‌چون و چرا.