inhabitative
سکونتی، ویژگیهایی که باعث میشود مکانی مناسب برای سکونت باشد.
inhabitativeness
سکونتپذیری، ظرفیت یک مکان برای پشتیبانی از زندگی و جمعیت موجودات.
inhabitedness
سکونتپذیری، وضعیت یا کیفیت یک مکان که در آن مردم یا موجودات زنده زندگی میکنند.
inhabiter
ساکن، شخص یا موجودی که در مکان خاصی زندگی میکند.
inhabitiveness
سکونتپذیری، کیفیت یا ویژگیای که نشاندهنده تمایل به سکونت و مشارکت در یک جامعه است.
inhalational
استنشاقی، مربوط به تنفس و فرآیند ورود مواد به ریهها از طریق هوا.
inhalement
استنشاق، عمل تنفس یا جذب مواد به داخل ریهها.
inhalent
استنشاقی، مادهای که برای تنفس استفاده میشود.
inhame
این هامی، نوعی گیاه ریشهای که در غذاها به کار میرود.
inhance
بهبود بخشدن، افزایش کیفیت یا کارایی یک چیز.
inharmony
ناهماهنگی، عدم توافق یا هماهنگی در صدا یا روابط.
inharmonical
ناهماهنگ به معنای عدم توافق یا تشابه در صدا یا نت است.
inharmoniously
به طور ناهماهنگ، به طوریکه در ایجاد هماهنگی صداها ناکام باشد.
inhauler
کسی که مواد را جابهجا میکند، عموماً در صنعت یا حمل و نقل.
inhaulers
جمع حملکننده، افرادی که مواد را جا به جا میکنند.
inhaust
عمل خارج کردن یا تخلیه کردن مواد در محلهای کاری.
inhaustion
احساس خستگی شدید و ضعف ناشی از کار یا فعالیت زیاد.
inhearse
تمرین یک اثر نمایشی یا نمایش برای بهبود اجرا.
inheaven
احساس شادی و آرامش شدید، مانند بهشت.
inhelde
حبس کردن نفس به منظور تمرکز یا در نتیجه استرس.
inhell
احساس محبوس بودن در شرایط سخت و ناخوشایند.
inherence
وجود یا ویژگی ذاتی چیزی، به ویژه در زمینه اخلاق یا روابط.
inherency
ذاتی بودن به ویژگی ذاتی یا طبیعی چیزی اشاره دارد که محو یا قابل تغییر نیست.
inherencies
ذاتیها به ویژگیهای طبیعی و غیرقابل اجتناب اشاره دارد که در یک زمینه خاص وجود دارد.
inheritability
وراثتپذیری به قابلیت انتقال ویژگیها از نسل به نسل دیگر اشاره دارد.
inheritabilities
وراثتپذیریها به امکان انتقال ویژگیها و بیماریها از والدین به فرزندان در جمعیتهای مختلف اشاره دارد.
inheritableness
وراثتپذیری به درجهای اشاره دارد که ویژگیها میتوانند از والدین به فرزندان منتقل شوند.
inheritably
به شکلی اشاره دارد که در آن ویژگیها به صورت طبیعی از والدین به فرزندان منتقل میشوند.
inheritage
میراث، اموال و ویژگیهایی که از نسلهای قبلی به ارث میرسند.
inheritresses
جمع وارث مؤنث، که به زنان اشاره دارد که اموال یا عنوانهایی را به ارث میبرند.
inheritrice
فرم مؤنث از وارث، اشاره به زنی که به ارث میبرد.
inheritrices
جمع فرم مؤنث از وارث، زنانی که اموال و حقوق را به ارث میبرند.
inheritrix
مدل مؤنث از وارث، به زنی گفته میشود که به ارث میبرد.
inherle
وراثت، به معنای دریافت داراییها یا ویژگیها از یک نسل به نسل دیگر به طور قانونی اشاره دارد.
inhesive
نادیدهگرفتهشده، به معنای نداشتن خاصیت چسبندگی و در نتیجه ایجاد مقاومت در چسباندن اشیا به یکدیگر.