intershop
فروشگاهی که مجموعه‌ای از محصولات جاری از برندهای مختلف را به فروش می‌رساند.
intershot
تصویر یا عکسی که از بین دو یا چند سوژه یا نما گرفته می‌شود.
intersidereal
مرتبط با مسافت یا فضا بین ستاره‌ها یا کهکشان‌ها.
intersystem
مربوط به تعامل یا ارتباط بین سیستم‌های مختلف.
intersystematic
بررسی روابط و تعاملات میان سیستم‌های مختلف.
intersystematical
تحلیل و بررسی سیستم‌ها به‌طور سیستماتیک و سازمان‌یافته.
intersystematically
به‌طور سیستماتیک و بین سیستم‌ها انجام دادن فعالیت‌ها.
intersituate
قرار دادن دو یا چند چیز در کنار هم برای تحلیل و مقایسه.
intersituated
قرار داده‌شده در یک بافت یا زمینه خاص با توجه به دیگر موارد.
intersituating
عمل قرار دادن یا ترکیب چیزها در زمینه‌های مختلف.
intersocial
بین‌اجتماعی، مربوط به تعامل و ارتباطات میان جوامع یا گروه‌های اجتماعی مختلف.
intersocietal
بین‌اجتماعی، مربوط به روابط و تعاملات بین جوامع مختلف.
intersociety
بین‌جامعه‌ای، اشاره به تعاملات و همکاری‌ها میان جوامع مختلف.
intersoil
بین‌خاک، اشاره به ویژگی‌های مشترک در لایه‌های مختلف خاک.
intersole
بین‌کفی، نوعی ساختار در کفش که بین کفی و زیره قرار دارد و به راحتی و پشتیبانی کمک می‌کند.
intersoled
بین‌کفی، به معنای داشتن لایه‌ای از پشتیبانی یا راحتی در بین کفی و زیره کفش.
intersoling
اینترسولینگ به عمل یا تکنیک ایجاد ضمائم و اتصالات بین اجزای مختلف، به ویژه در زمینه پوشاک یا کفش‌ها اشاره دارد.
intersolubility
اینترسولوبیلی به ویژگی مواد اشاره دارد که می‌توانند در مایعات یکدیگر حل شوند.
intersoluble
اینترسولابل به ویژگی مواد اشاره دارد که می‌توانند در یکدیگر حل شوند.
intersomnial
اینترسامنال به فاز یا وضعیتی اشاره دارد که در آن مراحل خواب با یکدیگر ارتباط دارند.
intersomnious
اینترسامنوس به شرایط خاصی اشاره دارد که تأثیر بر کیفیت خواب و رویاها دارد.
intersonant
اینترسانانت به صداهایی اشاره دارد که بین یکدیگر از نظر هارمونی و نت‌ها تعامل دارند.
intersow
کشت همزمان به معنی کاشت دو یا چند نوع محصول در یک زمین به‌طور همزمان است که می‌تواند به بهبود رشد و سلامت خاک کمک کند.
interspatial
فضایی بین دو یا چند نقطه، به روابط و تعاملات میان فضاهای مختلف اطلاق می‌شود.
interspatially
به شیوه‌ای که به فواصل یا روابط فضایی مربوط می‌شود.
interspeaker
ارتباط و تبادل نظر بین دو یا چند گوینده به منظور ایجاد درک مشترک.
interspecial
به تعاملات و روابط میان گونه‌های مختلف در طبیعت اشاره دارد.
interspecies
به تبادل اطلاعات و ارتباطات بین دو یا چند گونه متفاوت اشاره دارد.
interspeech
اینتر اسپچ یک کنفرانس بین‌المللی در زمینه پردازش گفتار و زبان است.
interspersal
پراکندگی، شامل قرار گرفتن اشیاء یا عناصر در بین یکدیگر است.
interspersedly
به صورت پراکنده، به شیوه‌ای که عناصر در یکدیگر تفکیک شده یا ترکیب شده باشند.
interspersion
پراکندگی، عمل ترکیب یا قرار دادن عناصر مختلف در کنار یکدیگر به منظور تنوع است.
interspersions
پراکندگی‌ها، موارد متعدد پراکندگی که ممکن است شامل صدا، نور یا عناصر دیگر باشد.
interspheral
ارتباطات درون‌کره‌ای، به تعاملات یا ارتباطات میان کره‌ها یا حوزه‌های مختلف اشاره دارد.
intersphere
کره میان، فضایی است که بین دو یا چند جسم قرار دارد که معمولاً در علم نجوم یا فیزیک استفاده می‌شود.
interspicular
بین‌اسپیکولار، به ویژگی یا ساختارهایی اطلاق می‌شود که بین دو یا چند اسپیکول واقع شده‌اند، به ویژه در آناتومی.
interspinalis
بین‌مهره‌ای، به عضلات یا ساختارهایی که بین مهره‌های ستون فقرات قرار دارند اطلاق می‌شود.
interspinous
بین‌زائده‌ای، به ناحیه یا ساختارهایی اشاره دارد که بین زائده‌های زائده‌ای مهره‌ها قرار دارند و به پایداری ستون فقرات کمک می‌کنند.
interspiral
بین‌مارپیچ، به الگو یا طراحی گفته می‌شود که شامل حرکات یا اشکال مارپیچی باشد که در عین حال به هم مرتبط‌اند.
interspiration
تنفس مشترک، به عمل الهام گرفتن از یکدیگر در یک گروه یا تیم اشاره دارد که موجب افزایش خلاقیت و همکاری می‌شود.