joyfulness
حالت خوشحالی و سرزندگی، احساسی است که به خاطر شادی و لذت عمیق تجربه میشود.
joyhop
نوعی حرکت یا رقص شاد و سرزنده که به صورت پرش انجام میشود.
joyhouse
مکانی که در آن شادی و خوشحالی موجود است و معمولاً برای دورهمیها استفاده میشود.
joyleaf
نوعی گیاه که به خاطر خواص آرامشبخش و شادیبخشاش شناخته شده است.
joylessly
به روشی انجام دادن که در آن شادمانی و خوشحالی وجود ندارد.
joylet
نقطهای از شادی یا خوشحالی که معمولاً در لحظات کوچک و ساده به وجود میآید.
joinable
قابل پیوستن، آن چیزی که میتوان به آن ملحق شد.
joinant
دارای ویژگی پیوستگی، مربوط به الحاق یا اتصال.
joinders
پیوستها یا الحاقات، به خصوص در یک سند قانونی یا قرارداد.
joinered
متصل یا الحاق شده، به ویژه در زمینههای ساخت و ساز.
joineries
کارگاههای نجاری یا فرایندهای پیوستن قطعات چوبی.
joinering
اتصالکاری به مجموعهای از روشها و فنون گفته میشود که برای اتصال قطعات چوبی به یکدیگر استفاده میشود.
joinhand
دست به دست هم دادن به معنای همکاری و حمایت از یکدیگر در شرایط خاص است.
joiningly
به معنای همکاری و فعالیت به صورت مشترک در یک فعالیت است.
joinings
اتصالات به نقاطی اطلاق میشود که اجزاء مختلف به هم متصل میشوند.
jointage
اتصال به نقاطی میگویند که دو یا چند جزء به هم وصل میشوند، معمولاً در مکانیکی یا ساختمانی.
jointedly
به معنای همکاری و انجام کارها به صورت مشترک و گروهی است.
jointedness
حالت مفصلی، ویژگی یا کیفیت داشتن مفصلها، که به جسم قابلیت حرکت در نقاط مختلف را میدهد.
jointy
مفصلی، به معنای داشتن مفصلهایی که به یک جسم قابلیت حرکت و انعطاف میدهد.
jointist
متخصص مفصلی، کسی که در طراحی یا ساختارهایی که دارای مفصلها هستند، تخصص دارد.
jointless
بدون مفصل، به معنای عدم وجود نقاط مفصلی که ممکن است باعث ضعف یا نشت شود.
jointlessness
عدم وجود مفصل، ویژگیای که به اجزا و مواد کمک میکند تا بدون نقاط ضعف عمل کنند.
jointured
مفصلی، به معنای وجود اتصالات یا نقاط مفصلی که اجزا را متصل میکند.
jointureless
بدون پیوند، به ویژگی یا چیزی اطلاق میشود که فاقد اتصالات یا پیوندهای مختلف است.
jointuress
زن صاحب حق، به زنی گفته میشود که به واسطه ازدواج یا دیگر نسبتها حق مالیاتی از ارث و داراییهای یک فرد را دارد.
jointuring
پیوند زدن، فرآیند اتصال دو یا چند ماده به یکدیگر برای ایجاد یک ساختار پایدار.
jointweed
علف jointweed، گیاهی است که معمولاً در طبیعت رشد میکند و ممکن است به عنوان علف هرز در نظر گرفته شود.
jointwood
چوب پیوسته، نوعی چوب که از اتصال چند قطعه چوبی تشکیل میشود تا مقاومتر باشد.
jointworm
کرم jointworm، نوعی آفتی است که میتواند به ریشه و ساقه گیاهان آسیب برساند.
joyousness
شادی، حالت یا احساسی که در آن فرد به رضایت و خوشحالی میرسد.
joypop
پرش شادی، به معنای ایجاد حس شادی و نشاط در افراد.
joypopped
شاداب شدن، به معنای تجربه لحظهای از شادی شدید و ناگهانی.
joypopper
پرش شاداب، فردی که به دیگران شادی و نشاط میدهد.
joypopping
شاداب شدن، فرآیند ابراز شادی و نشاط در موقعیتهای خاص.
joypops
پرشهای شادی، لحظات یا عبارات شادیبخش در یک گفتگو یا سخنرانی.
joyproof
جشنوارهای از شادی و خوشحالی که هرگونه ناراحتی را خنثی میکند.
joyridden
احساس شادابی و خوشحالی بسیار، عموماً در شرایط مهم و جشنوارهها.
joyrider
فردی که به خاطر لذت و تفریح در سفر و ماجراجویی میکند.
joyriders
افرادی که به صورت گروهی برای تفریح و تفریحات خوشحالکنند سفر میکنند.