kilan
کیلان به نوعی رقص یا فعالیت فرهنگی اطلاق می‌شود.
kilbrickenite
کیل بریکنیت نوعی ماده معدنی نادر است که معمولاً در مناطق خاصی در ایرلند یافت می‌شود.
kildee
کیلدی پرنده‌ای است که عمدتاً در مناطقی با آب و هوای معتدل و مرطوب زندگی می‌کند.
kileh
کیله به نوعی شال یا پوشش گفته می‌شود که معمولاً در مراسم خاص پوشیده می‌شود.
kiley
کیلی نامی است که معمولاً برای دختران استفاده می‌شود.
kileys
کیلی‌ها به گروهی از موجودات یا افراد گفته می‌شود که معمولاً ویژگی‌های خاصی دارند.
kilerg
کیلرگ شخصیتی خیالی است که در داستان‌ها و سریال‌های خاص وجود دارد.
kilhamite
کیلهمیت نوعی ماده معدنی است که به دلیل نادر بودن و خواص خاص خود شناخته شده است.
kilhig
کیل هیگ یک اصطلاح علمی است که در ارتباط با یک نظریه یا مفهوم خاص به کار می‌رود.
kiliare
کیلیر یک گونه گیاهی است که در منطقه‌ای خاص رشد می‌کند و دارای ویژگی‌های منحصر به فردی است.
kilij
کیلج یک نوع شمشیر با شکل خاص است که در تاریخ و فرهنگ برخی مناطق مهم است.
kylikec
کیلیک یک فناوری جدید است که در صنعت الکترونیک و سایر حوزه‌ها کاربرد دارد.
kylite
کیلیت نوعی سنگ است که در مطالعات زمین‌شناسی به طور خاص بررسی می‌شود.
kilkenny
کیلکنی، نام شهری در ایرلند که به خاطر تاریخ و فرهنگ غنی‌اش شناخته می‌شود.
killable
قابل کشتن، به معنای اینکه می‌توان چیزی را از بین برد.
killadar
کیلادار، یک مقام نظامی که مسئولیت حفظ و دفاع از یک دژ را بر عهده دارد.
killarney
کیلارنی، منطقه‌ای در ایرلند که به خاطر مناظر طبیعی و پارک ملی‌اش معروف است.
killas
کلاس، برش‌ها یا شیب‌های زمین که برای مدیریت آب و کشاورزی استفاده می‌شود.
killbuck
کیل باک، نام یک روستا در ایالت اوهایو در ایالات متحده است.
killcalf
کشتن گوساله، به معنای از بین بردن یک گوساله به دلایل مختلف، اغلب در کشاورزی یا تهیه غذا
killcrop
کشتن محصول، به معنای مختل کردن رشد یا نابود کردن یک محصول به دلیل آفات یا بیماری‌ها.
killcu
killcu، به معنی از بین بردن و یا تحت تأثیر قرار دادن شدید یک رقیب یا مشکل در زمینه خاص.
killdee
killdee، به معنای از بین بردن یا رفع کردن سوءبرداشت‌ها یا شایعات.
killdees
killdees، به معنای از بین بردن یا کاهش موارد اضافی یا غیرضروری.
killeekillee
killeekillee، به معنای یک بازی یا فعالیت سرگرم‌کننده که محبوبیت بالایی دارد.
killeen
کیلین، یک شهر در تگزاس که به ویژه به دلیل مراکز نظامی معروف است.
killese
کیلسته، کلمه‌ای غیرمعمول که برای توصیف مفاهیم خاصی ممکن است استفاده شود.
killy
کیلی، اصطلاحی برای توصیف رفتارهای بازیگوشانه و شاداب است.
killickinnic
کیلکینییک، اصطلاحی برای شناسایی مکان‌های خاص در نقشه‌ها است.
killickinnick
کیلکینییک، اشاره به نوع خاصی از گیاهان دارد.
killig
کیلینگ، به صدا یا نواهایی اشاره دارد که آزاردهنده هستند.
killikinic
کیلیکینیک، نوعی ترکیب شیمیایی که معمولاً در گیاهان یافت می‌شود و دارای ویژگی‌های خاصی است.
killikinick
کیلیکینیک، نام محله یا منطقه‌ای که معمولاً محل برگزاری جشنواره‌ها و رویدادها است.
killingly
کینیگلی، نام یک شهر در ایالت کانکتیکت ایالات متحده که به خاطر جاذبه‌های تاریخی و طبیعی مشهور است.
killingness
کشتن، نشان‌دهنده حالت یا ویژگی‌ای که به خشونت یا عدم ترحم اشاره دارد.
killinite
کیلی نایت، نوعی معدنی که به طور خاص در شرایط آتشفشانی تشکیل می‌شود.
killoch
کیلوچ، اصطلاحی به معنای تپه کوچک یا خاکریزی.
killock
کیلوک، ابزاری برای محکم کردن یا قفل کردن اجسام است.
killocks
کیلوک‌ها، اشیایی مشابه کیلوک هستند که برای قفل کردن یا محکم کردن استفاده می‌شوند.
killogie
کیلوژی نوعی گیاه یا علف است که ممکن است معنای خاصی در فرهنگ‌های محلی داشته باشد.