manipulable
قابل کنترل یا تغییر، به ویژه به صورتی که تحت تأثیر دیگران قرار گیرد.
manipular
به معنای کنترل یا تغییر چیزی به دقت.
manipulary
مربوط به کنترل یا کار با اشخاص یا موقعیتها برای رسیدن به نتیجه مطلوب.
manipulatable
قابل دستکاری، به معنی اینکه میتوان آن را تغییر داد یا تحت تأثیر قرار داد.
manipulatively
به طور دستکاری، به شیوهای که به نفع خود از رفتار یا احساسات دیگران استفاده شود.
manipulatory
مرتبط با دستکاری، به ویژه به شیوهای که ممکن است بر روی دیگران تأثیر منفی بگذارد.
manyroot
دارای ریشههای متعدد، به گیاهانی اطلاق میشود که دارای چندین ریشه هستند.
manis
مانیست، یک نوع پستاندار با ویژگیهای خاص که به حفاری معروف است.
manysidedness
کیفیت یا حالت چند بعدی بودن، وجود جنبههای مختلف در چیزی.
manism
مکتب یا فلسفهای که ارزشها و اصول مردانه را برتری میدهد.
manist
کسی که به مردگرایی اعتقاد دارد و برای حقوق مردان فعالیت میکند.
manistic
مربوط به مردگرایی یا متاثر از آن.
manito
در فرهنگهای بومی، معنای آن به روح یا نیرویی اشاره دارد که حفاظت میکند.
manitoba
استانی در کانادا با طبیعتی بکر و دیدنی.
manitos
منیتوس به معنای دستان کوچک یا دستکشهای کوچک است که معمولاً برای بچهها یا در موقعیتهای غیررسمی استفاده میشود.
manitrunk
منیترانک به معنای یک نوع درخت خاص است که معمولاً در طبیعتهای خاص یافت میشود.
manitu
مانیتو به معنای یک روح یا نیروی معنوی است که در برخی فرهنگها وجود دارد.
manitus
مانیتوسها به معنای کمککنندهها یا موجودات روحی است که در برخی فرهنگها وجود دارند.
maniu
منیُ به معنای یک موجود یا شخصیت مهم در داستانهای محلی است.
manius
منیُس به معنای نماد یا شخصیتی است که غالباً در هنر و صنایع دستی استفاده میشود.
maniva
منویوا، شیء سنتی مرتبط با فرهنگ، معمولاً در مراسم و جشنها استفاده میشود و به عنوان نمادی از میراث فرهنگی شناخته میشود.
manyways
روشهای متعدد و مختلف که میتواند به حل یک مشکل، انجام یک کار یا رسیدن به یک هدف کمک کند.
manywhere
هر کجا و در هر مکان، اشاره به وجود چیزها در نقاط مختلف.
manywise
گزینههای مختلف و معقول که میتوان برای تصمیمگیریهای مختلف مدنظر قرار داد.
manjack
درختی با پوست خاص و مشخصات منحصر به فرد که در برخی نواحی رشد میکند.
manjak
میوهای خوشمزه و شیرین که معمولاً در دسرها و غذاهای مختلف استفاده میشود.
manjeet
منجیت، نامی هندی که معمولاً به مردان داده میشود.
manjel
منجل، ناحیهای جنگلی که معمولاً با درختان و گیاهان پوشیده شده است.
manjeri
منجری، شهری در ایالت کرالا در هند.
mank
منک، وضعیتی دشوار و چالشبرانگیز.
mankeeper
نگهدارنده، شخصی که مسئول رئیس یا شخصی از گروه است.
mankie
منکی، اصطلاحی محبتآمیز برای خطاب به دوستان.
mankiller
مَردکش به معنای زنی است که به راحتی قادر است مردان را جذب کند.
mankilling
مَردکشی به معنای کشتن مردان و به طور خاص در بستر قصهها و داستانها مورد استفاده قرار میگیرد.
mankin
مَردکین به معنای مدلهای کوچک انسانی است که در طراحی یا هنر استفاده میشود.
mankindly
انسانی به معنای انجام کارهایی است که نشاندهنده مهربانی و انساندوستی است.
manks
مَردکها به معنای جمعی از مردان در یک اجتماع غیررسمی است.
manless
بدون مرد، به وضعیت یا مکانی گفته میشود که در آن مردی وجود ندارد.