misaver
احساس پشیمانی یا تأسف به خاطر یک عمل یا تصمیم گذشته.
misaverred
بیان نادرست یا غلط یک حقیقت یا اطلاعات.
misavers
حالتهای مختلف از احساس پشیمانی یا تأسف.
misaward
اعطای نادرست یا ناصحیح یک جایزه یا کمک مالی.
misawarding
نادرست اعطا کردن؛ به معنای اعطای چیزی به اشتباه یا به شخص نادرست است.
misawards
اعطای نادرست؛ به مواردی اشاره دارد که در آن جوایز یا افتخارات به اشتباه به افراد یا موارد نادرست داده میشود.
misbandage
باندپیچی نادرست؛ به معنای باندپیچی غیرصحیح زخم یا آسیب است که میتواند وضعیت را بدتر کند.
misbaptize
غسل تعمید نادرست؛ به اشتباه غسل تعمید دادن کسی که ممکن است منجر به مشکلات مذهبی یا اجتماعی شود.
misbear
نادرست به دوش کشیدن؛ به معنای درست مدیریت نکردن مسئولیتها یا بارهایی که به عهده شما گذاشته شده است.
misbecame
نادرست به رهبری تبدیل شدن؛ به معنای نادرست به یک نقش یا هویت خاص تبدیل شدن که ممکن است به فردی نامناسب تعلق داشته باشد.
misbecome
ناسازگاری با ظاهر یا ماهیت؛ مناسب نبودن برای کسی یا چیزی.
misbede
غلط کردن یا تحت تأثیر قرار دادن چیزی به طرز نامناسب.
misbefall
به وقوع پیوستن بدشانسی یا مشکلات برای کسی.
misbefallen
آسیبدیده، تحت تأثیر قرار گرفته یا دچار مشکل شده، به ویژه در مورد رفتار یا عمل دیگران.
misbegan
آغاز نادرست یک کار یا پروژه که باعث مشکلات بعدی میشود.
misbeget
نتاجی نادرست یا خلاف انتظار از عمل یا شرایط پیشآمده.
misbegetting
فرآیند تولید چیزی به طور نادرست که به نتایج یا درکهای غلط میانجامد.
misbegin
آغاز نادرست یک فعالیت یا کار مشخص.
misbeginning
شروع نادرست، به آغاز نادرست یا غلط یک فرآیند یا داستان اشاره دارد.
misbegins
نادرست آغاز کردن، به اشتباه شروع به گفتن یا نوشتن چیزی.
misbegot
نادرست به وجود آمده، به معنای اشتباه در طرحریزی یا تولید.
misbegun
نادرست آغاز شده، به معنای شروع اشتباه یک فعالیت یا برنامه.
misbehaver
کسی که بدرفتاری میکند، به ویژه در موقعیتهای اجتماعی یا آموزشی.
misbehavers
افرادی که بدرفتاری میکنند، خصوصاً در محیطهای آموزشی.
misbeholden
احساس بدهکاری به کسی به خاطر کمک یا حمایت آنها.
misbelieved
به اشتباه تصور کردن که شخصی در چیزی گناهکار است یا چیزی را انجام داده است.
misbelove
عاشقانه نادرست، زمانی که کسی به طور اشتباه به کسی احساس عشق دارد.
misbeseem
ناشایست به نظر رسیدن، زمانی که چیزی به شکلی ناپسند باشد.
misbestow
به طور نادرست یک چیز را به کسی یا چیزی اهدا کردن.