mispenning
عمل اشتباه نوشتن که ممکن است به دلیل عدم تمرکز یا عجله به وجود آید.
mispens
اشتباهات نوشتاری که معمولاً در متن‌ها و اسناد وجود دارند.
misperform
عملکرد نادرست یا نا مناسب در انجام یک وظیفه یا کار.
misperformance
عملکرد نادرست یا نا مناسب در فعالیتی خاص، به ویژه در هنر یا ورزش.
mispersuade
قانع کردن نادرست یا فریبنده کسی به یک نظر یا تصمیم غلط.
misperuse
استفاده نادرست یا نابجای چیزها به نحوی که کارکرد مناسب نداشته باشد.
misphrase
بیان نادرست یا ادای نا مناسب یک عبارت یا جمله.
misphrased
عبارت یا جمله‌ای که به اشتباه یا نامناسب بیان شده است.
misphrasing
بیان نادرست یک جمله یا عبارت که معمولاً به دلیل اشتباه در انتخاب کلمات یا ساختار آن است.
mispick
انتخاب نادرست یا ارسال اشتباهی یک کالا در فرایند بسته‌بندی یا خرید.
misplacement
قرار دادن چیزی در مکان نادرست که باعث گم شدن یا سردرگمی می‌شود.
misplant
کاشتن یک گیاه یا بذر در مکان نادرست یا به شیوه نادرست.
misplanted
نگهداری یا کاشت نادرست یک گیاه در زمین یا محل نامناسب.
misplanting
عمل کاشت نادرست که باعث ایجاد مشکلات در رشد و توسعه گیاهان می‌شود.
misplants
به اشتباه کاشتن، اقدام به کاشتن گیاهان یا دانه‌ها در مکان یا زمان نادرست.
misplead
به اشتباه صحبت کردن یا ارائه دادن اطلاعات در یک موقعیت قانونی.
mispleaded
فعل گذشته misplead، به معنای بیان نادرست اطلاعات قانونی.
mispleading
عمل به اشتباه صحبت کردن یا ارائه اطلاعات قانونی.
mispleads
فعل حال misplead، به معنای به اشتباه حرف زدن در یک وضعیت قانونی.
misplease
ناراحت کردن یا رنجاندن کسی به طور ناخواسته.
mispled
نادرست نوشتن یا املای اشتباه یک کلمه.
mispoint
اشاره به مکان نادرست یا اشتباه.
mispointed
دستورالعمل یا اشاره‌ای که به طور نادرست ارائه شده.
mispointing
عمل اشاره به طور نادرست.
mispoints
نقاط یا نکات نادرست در بحث یا استدلال.
mispoise
جاگذاری نادرست یا غیر صحیح یک شیء.
mispoised
به اشتباه در موقعیت نادرستی قرار داشتن.
mispoises
به اشتباه در موقعیت نادرستی قرار دادن.
mispoising
عمل یا فرایند به اشتباه در موقعیت نادرستی قرار دادن.
mispolicy
سیاست نادرست یا ناکارآمد.
misposition
قرارگیری نادرست یا غیرمناسب.
mispossessed
به اشتباه در تصاحب داشتن.
mispractice
خطای عملی، به معنای انجام نادرست یک کار یا عمل که منجر به یاد گیری نادرست یا عادات بد می‌شود.
mispracticed
عملی که به طور نادرست انجام شده است و نتیجه‌اش بهبود نیافته یا مشکل‌ساز است.
mispracticing
عمل نادرست در انجام کار یا مهارت، که می‌تواند به نتایج منفی منجر شود.
mispractise
عمل کردن به‌صورت نادرست، به معنای انجام کار به شکلی نادرست یا غیرموثر.
mispractised
به معنای انجام نادرست یک عمل یا تمرین که باعث اثرات منفی می‌شود.
mispractising
عمل نادرست در انجام کارها، نتیجه‌ای منفی در فرآیند یادگیری به همراه دارد.
mispraise
مورد ستایش نادرست واقع شدن، به معنای نادیده گرفتن کیفیت واقعی کار یا ویژگی های شخصی یک فرد و اظهار نظر مثبت در مورد آن به اشتباه.
misprejudiced
تحت تأثیر قضاوت نادرست قرار گرفتن، مربوط به نظریات یا احساسات منفی بدون دلایل واقعی یا تجربه های منطقی.