mopan
ابزاری برای جمعآوری نظرات و دیدگاهها در یک رویداد.
mopeder
مورد اشاره به شخصی که از موتورسیکلتهای کوچک استفاده میکند.
mopeders
جمع کلمه سنجید به معنی افرادی که از موتورسیکلتهای کوچک استفاده میکنند.
mopehawk
مدل مویی که در آن قسمت بالای سر بلند و کنارهها کوتاه است.
mopey
حالت ناراحتی یا افسردگی یا درست از حال خود راضی نبودن.
mopeier
فعل مقایسهای برای توصیف فردی که حالش بدتر از حد معمول است.
mopeiest
فعل superlative برای اشاره به شخص یا حالت بسیار ناراحت.
moper
مُریض، شخصی که غمگین و ناراحت است و به طور مداوم در حال شکایت و ناکامی است.
mopers
جمع مُریز، افرادی که ناراحتی و شکایت میکنند.
moph
مُف به افرادی اطلاق میشود که احساس ناراحتی میکنند و تمایلی به شرکت در فعالیتهای جمعی ندارند.
mopheaded
شخصی با موهای پرپشت و بینظم که معمولاً به خاطر ژست یا نوع خاصی از مدل مو به این لقب شناخته میشود.
mopy
حالت یا رفتار شاد نیست و معمولاً نشانهای از ناراحتی یا ناامیدی است.
mopier
احساس دلسردی یا کسالت، معمولاً به حالتی اشاره دارد که فرد ناراحت و غمگین است.
mopiest
فوقالعاده دلسرد یا نابسامان، به خصوص در مقایسه با دیگران.
mopingly
به طرز دلسردانه و ناراحتکنندهای رفتار کردن.
mopish
حالت یا رفتار ناراحت و دلسرد.
mopishly
به طرز دلسردانه عمل کردن یا رفتار کردن.
mopla
نوعی لوازم خانگی جهت تمیز کردن سطوح که معمولاً از دسته و الیاف تشکیل شده است.
moplah
نوعی پوشش سر که معمولاً در کشورهای خاصی از جمله هند و خاورمیانه استفاده میشود.
mopper
شخصی که با استفاده از مپ، زمین یا سطوح دیگر را تمیز میکند.
moppers
جمع مَپرها، به ابزارهای تمیزکاری گفته میشود که برای زمین یا سطوح دیگر استفاده میشوند.
moppy
به وضعیتی اشاره دارد که به شکل غیرمنظم و شلخته است.
mopsey
به ظاهری نرم و پفدار اشاره دارد، که معمولاً در مورد حیوانات و پوشاک استفاده میشود.
mopsy
مانسی، نام خاصی برای یک نوع سگ یا شخصی که به شیوه خاصی رفتار میکند.
mopstick
چوبی که به عنوان دسته برای تی استفاده میشود.
mopus
موپوس به معنای اثر موسیقیایی است که به وضوح مشخصات یا روش خاصی دارد.
mopuses
جمع موپوس، به معنای چند اثر موسیقیایی.
mopusses
جمع غیررسمی موپوس، به آثار هنری یا موسیقیایی اشاره دارد.
moquelumnan
موکلاسنان، اصطلاحی در زبانشناسی برای توصیف ویژگیهای خاص زبانی.
moquettes
موکتها، فرشهای نرم و معمولاً با الگوهای رنگی که برای پوشش زمینها استفاده میشوند.
moqui
مردم موکی، گروهی از قبایل بومی در ایالت یوتای ایالات متحده.
mora
مورا، میوهای کوچک و شیرین که بهخصوص در مناطق گرمسیری رشد میکند.
morabit
مورابیت، فردی با دانش و تجربه در جامعه که بهعنوان راهنما شناخته میشود.
moraceae
خانواده موراسته، خانوادهای از گیاهان است که شامل درختان میوه و درختان بزرگ است.
moraceous
به گیاهانی که به خانواده موراسته تعلق دارند اشاره دارد.
morada
مورادا، به معنی مکانی برای سکونت یا زندگی، به ویژه جایی در طبیعت.
morae
مورهها، واحدهای وزنی در زبانشناسی که برای اندازه گیری طول صدا در سیلابها استفاده میشوند.
moraea
مورهآ، گروهی از گیاهان گلخانهای از خانواده زنبقها که در مناطق خاصی رشد میکنند.