motionlessness
عدم حرکت، حالتی که در آن هیچ حرکتی وجود ندارد.
motitation
تحریک، فرایند یا عمل تشویق افراد به فعالیت یا هدف مشخص.
motivationally
به صورت انگیزه‌بخش، مرتبط با القای انگیزه.
motivative
مربوط به انگیزه، صفات یا رفتارهایی که موجب تشویق و تحریک افراد به عمل می‌شود.
motived
احساس تحریک یا انگیزه برای انجام کاری.
motiveless
بدون انگیزه، عملی که دلیلی برای انجام آن وجود ندارد.
motivelessly
به طریقی که هیچ انگیزه‌ای وجود نداشته باشد.
motivelessness
عدم وجود انگیزه، حالت یا موقعیتی که در آن افراد هیچ دلخواهی برای عمل کردن ندارند.
motiveness
کیفیت یا حالت داشتن انگیزه، دلیلی یا انگیزهای برای عمل.
motiving
تشویق کردن یا ایجاد انگیزه در دیگران برای انجام فعالیت‌های خاص.
motivity
انگیزه یا نیرویی که فرد را برای انجام فعالیتی به حرکت در می‌آورد.
motivities
چندین نوع انگیزه که افراد را به انجام کارها سوق می‌دهد.
motivo
دلیلی یا علت اقدام یا رفتاری که شخص انجام می‌دهد.
motleyer
شخصی که انواع مختلفی از چیزها یا سبک‌ها را به صورت ترکیبی به کار می‌برد.
motleyest
شخص یا چیزی که با تنوع یا ترکیبی از انواع و اقسام متفاوت شناسایی می‌شود.
motleyness
رنگارنگی به حالتی اطلاق می‌شود که در آن رنگ‌های مختلف به شکل تصادفی و ناهمسان در کنار هم قرار می‌گیرند.
motleys
رنگارنگی‌ها به اشیاء یا اجناس مختلف با الگوها و رنگ‌های متنوع اطلاق می‌شود.
motocar
موتوکار به وسیله نقلیه‌ای اطلاق می‌شود که ترکیبی از موتورسیکلت و اتومبیل است.
motocycle
موتوسیکلت به وسیله نقلیه‌ای دو چرخ اطلاق می‌شود که با موتور کار می‌کند و معمولاً برای حمل و نقل فردی استفاده می‌شود.
motofacient
موتوفاسینت به ماده‌ای اطلاق می‌شود که برای بهبود و ارتقای عملکرد مکانیکی استفاده می‌شود.
motograph
موتوگراف به وسیله‌ای اطلاق می‌شود که برای عکاسی یا ضبط تصویر استفاده می‌شود و ممکن است به دستگاه‌های خاص اشاره داشته باشد.
motographic
موتوگرافیک به طراحی یا تصویری مربوط به موتورسیکلت‌ها یا وسایل نقلیه موتوری گفته می‌شود.
motomagnetic
موتومغناطیسی به فناوری یا تاثیرات مغناطیسی مرتبط با موتورها اشاره دارد.
moton
موتون به یک وسیله نقلیه با موتور اشاره دارد.
motophone
موتوفون به وسیله‌ای برای برقراری ارتباط در حین رانندگی اشاره دارد.
motorbicycle
موتورسیکلت به دوچرخه‌ای با موتور اشاره دارد که قابلیت‌های بیشتری نسبت به دوچرخه‌های معمولی دارد.
motorboater
موتور سوار به فردی اشاره دارد که با یک قایق موتوری سفر می‌کند.
motorboating
قایق‌سواری موتوری به معناي سفر با قایق موتوری است که معمولاً برای تفریح انجام می‌شود.
motorboatman
قایق‌ران موتوری به فردی اطلاق می‌شود که قایق موتوری را می‌رانَد.
motorcab
تاکسی موتوری خودرویی برای رفع نیازهای حمل و نقل عمومی است.
motorcycled
موتورسیکلت‌سواری به معنای سفر با موتورسیکلت است.
motorcycler
موتورسوار به شخصی گفته می‌شود که موتور سوار می‌شود.
motordom
دنیای موتوری به مفهوم جهانی اطلاق می‌شود که تحت تأثیر وسایل نقلیه موتوری قرار دارد.
motordrome
موتوردروم، محلی است برای برگزاری مسابقات موتوری و سرگرمی‌های مرتبط به موتورسواری.
motory
مربوط به موتور، غالباً با آهنگ یا صدایی که موتور ایجاد می‌کند تعریف می‌شود.
motorial
مرتبط با ویژگی‌های عملکردی موتورها.
motorically
به طور مرتبط با حرکت یا کنترل عضلات.
motorings
عمل یا فرآیند حرکت با موتورها.
motorisation
فرآیند یا عمل مجهز کردن به موتور یا استفاده از آن.
motorism
موتوریسم به فرهنگ و شیوه زندگی‌ای اشاره دارد که در آن افراد به استفاده از وسایل نقلیه موتوری برای جابجایی و حمل و نقل وابسته هستند.