mutatis
عبارت لاتین به معنای 'با تغییرات لازم' که هنگام کاربرد یک اصل در زمینههای مختلف استفاده میشود.
mutative
موتاتیو به تغییراتی اشاره دارد که میتوانند موجب جهش یا تغییر در یک ساختار ژنتیکی شوند.
mutator
موتاتور به عواملی اشاره دارد که موجب افزایش میزان جهشها در ژنوم میشوند.
mutatory
موتاتوری به معنای مرتبط با جهش یا تغییر در ساختارهای ژنتیکی است.
mutawalli
متولی به معنای کسی است که مسئولیت نگهداری و مدیریت مال یا اموال وقف را بر عهده دارد.
mutawallis
متولیان به جمعی از افرادی گفته میشود که مسئولیت مدیریت اموال وقف را بر عهده دارند.
mutazala
معتزله یک مکتب فکری اسلامی است که بر اهمیت عقل و استدلال و درک مستقل تأکید دارد.
mutedly
به معنای صحبت کردن یا ابراز احساسات به شکلی آرام و کم صدا.
mutedness
سکوت به معنای کمصدا یا آرام بودن، به ویژه در زمینه صدا یا رنگها.
mutely
به معنای بیصدا، بدون کلام یا صدا.
muteness
عدم توانایی در صحبت کردن یا سخن گفتن. این حالت میتواند موقت یا دائمی باشد.
mutenesses
مجموعه حالات عدم توانایی در صحبت کردن که ممکن است به صورت متفاوتی در موجودات مختلف ظاهر شود.
muter
شخصی که قادر به صحبت کردن نیست یا انتخاب میکند که صحبت نکند.
mutesarif
شخصی که در ارتباطات خود به صدا و کلمات تکیه نمیکند و غالباً از نحوههای دیگر بیان استفاده میکند.
mutescence
حالت یا مرحلهای که در آن فرد نمیتواند صحبت کند یا تمایلی به صحبت کردن ندارد.
mutessarif
شخصی که به شکل یا سبک خاصی در بیان خود، بدون استفاده از کلمات، توجه میکند.
mutessarifat
mutessarifat به معنای معاملات پیچیده و متنوع در زمینه ملکی و حقوقی است.
mutest
'mutest' به معنای کمحرفترین یا بیصدا بودن در موقعیتهای اجتماعی است.
muth
'muth' به معنای قدرت و استقامت در مواجهه با چالشهاست.
muthmannite
'muthmannite' نوعی کانی است که در محیطهای زمینشناسی خاص یافت میشود.
muthmassel
'muthmassel' به معنای پیچیدگی در فرآیندهای حقوقی و ارجاعات متعدد است.
mutic
'mutic' به روشی نوآورانه و تحلیلی در حل مسائل اشاره دارد.
muticate
تغییر دادن یا از شکل اصلی خارج کردن، به ویژه در زمینه ارتباطات.
muticous
ناشی از یا مربوط به عدم وضوح، پیچیدگی و ابهام.
mutilative
خسارت زننده یا آسیب رساننده به چیزی، به ویژه در زمینه ساختار.
mutilator
شخصی که به طور عمدی آسیب یا خسارت به یک اثر هنری یا ساختار وارد میکند.
mutilatory
مربوط به تخریب یا آسیب، به ویژه در زمینه نزاع یا دعاوی.
mutilators
افرادی که به طور عمدی آسیب یا خسارت به آثار هنری یا ساختارهای دیگر وارد میکنند.
mutilla
موتیلا، نوعی حشره است که معمولاً به دلیل نیش دردناک خود مشهور است و در برخی نواحی یافت میشود.
mutillid
خانوادهای از حشرات که شامل گونههای مختلف موتیلاها هستند و معمولاً به دلیل نیش دردناکشان شناخته میشوند.
mutillidae
خانوادهای از حشرات شامل گونههای مختلف موتیلاها که به دلیل نیش دردناک و ظاهر خاصشان شناخته میشوند.
mutilous
وحشی، بیرحم، توصیف عملی یا رفتاری که در آن آسیب جدی به کسی یا چیزی وارد میشود.
mutinado
قیام یا شورش سربازان در برابر فرماندهان خود، معمولاً در شرایط ناعادلانه.
mutine
متمرد، فردی که در یک قیام یا شورش شرکت میکند و معمولاً به دنبال تغییر در شرایط فعلی است.
mutined
شورش کردن، قیام کردن، زمانی به کار میرود که گروهی علیه یک مقام یا سیستم برای تغییر وضعیت یا شرایط حاضر اقدام میکنند.
mutineered
شورش کردن، قیام کردن، به عمل جمعی اشاره دارد که در آن گروهی علیه شرایط نامناسب و ناعادلانه قیام میکنند.
mutineering
شورشگری، حالتا یا عمل شورش کردن، معمولاً در ارتباط با گروههایی مانند ارتش یا ناوگان مطرح میشود.
mutines
شورشگر، فردی که در یک گروه علیه مقامات یا چارچوبهای قدرت دست به شورش میزند.
mutining
شورش کردن، فرایند یا عمل شورش علیه قدرت یا مقامات درون یک گروه است.
mutinize
سبب شورش شدن، به عمل یا فرآیندی اشاره دارد که در آن افراد در برابر مقامات یا شرایطی که تحملناپذیر میدانند، قیام میکنند.