navigerous
حجم یا شبکه‌ای از آب‌ها که امکان عبور و مرور از آن‌ها وجود دارد.
navipendular
نوعی ابزار یا تکنیک در ناوبری که حرکت یا موقعیت را اندازه‌گیری می‌کند.
navipendulum
ابزاری که برای تعیین موقعیت و جهت در ناوبری به کار می‌رود.
navis
ناو، کشتی یا وسیله‌ای برای حمل و نقل در دریا، به ویژه در زمان‌های باستان.
navite
ناوی، کسی که به طور طبیعی در یک منطقه خاص زندگی می‌کند.
nawabship
نایب‌شاهی، مقام و موقعیتی با اقتدار و مسئولیت در یک جامعه.
nawies
ناوی‌ها، مردمی که به مهارت‌های خاصی در هنر دستی معروف هستند.
nawle
ناول، شی‌ای زیبا که معمولاً برای تزئین یا استفاده‌های خاص ساخته می‌شود.
nawob
نایب، عنوانی برای فردی که در موقعیتی با قدرت و نفوذ قرار دارد.
nawt
عبارتی غیررسمی برای ابراز مخالفت یا رد کردن چیزی.
nazarate
نمادی که برای دفع چشم بد استفاده می‌شود.
nazard
یک نشانه یا علامت که برای یادآوری خطرات و نیت‌های بد استفاده می‌شود.
nazarean
مربوط به جامعه‌ای که تأکید بر محبت و اصول اخلاقی دارد.
nazarenism
یک جنبش که به ترویج صلح و عدالت اجتماعی پرداخته و به اصول مشترکی پایبند است.
nazareth
شهری در فلسطین، معروف به زادگاه عیسی مسیح و دارای تاریخ غنی.
nazariteship
نذر نذری، تعهدی مذهبی که فرد برای پرهیز از مواد خاص یا رفتارهای خاص انجام می‌دهد.
nazaritic
نذری، مربوط به سنت‌ها و آداب و رسوم کسانی که عموماً نذر نذری می‌کنند.
nazaritish
نذری‌گون، مربوط به اصول و ارزش‌های نذری.
nazaritism
نذری‌گرایی، یک فلسفه زندگی مبتنی بر رفتارهای خاص و تقدم خلوص فردی.
nazdrowie
نازدرووی، سلامتی، معمولاً در هنگام شادباش و نوشیدن به کار می‌رود.
naze
نازه، واژه‌ای برای نشان دادن عدم پذیرش یا تردید در چیزی.
nazeranna
نازرانا، نوعی گل که در فصل بهار شکوفا می‌شود و به خاطر رنگ‌های زیبا و زنده‌اش معروف است.
nazerini
نازرینی، مراسمی سنتی که شامل رقص‌های خاص و جشن‌های مختص به بزرگداشت اجداد می‌باشد.
nazification
نازیفیکیشن، فرآیند یا اقدام به اعمال یا ترویج ایدئولوژی‌های خاص یا سختگیرانه.
nazir
نازی، فردی که نظارت بر فعالیت‌های اجتماعی یا مذهبی را بر عهده دارد.
nazirate
نازی‌ریت، سیستم یا ساختاری که برای اطمینان از حکمرانی عادلانه تأسیس می‌شود.
naziritic
نازی‌رتیک، اصول یا قوانینی که بر رفتار یا تصمیم‌گیری در یک جامعه تأثیرگذار است.
ndoderm
ندودرم، لایه‌ای که در برخی موجودات شناخته شده است و به دنبال تحقیق در مورد ویژگی‌ها و عملکردهای آن می‌باشد.
nea
نی، اصطلاحی که در ادبیات مدرن رایج است و در نوشته‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.
neaf
نیف، موجودی که معمولاً در نزدیکی آب‌ها مانند رودخانه‌ها زندگی می‌کند.
neakes
نیک‌ها، موجوداتی که به خاطر رنگ‌های شاداب و جذابشان معروف هستند.
neal
نیل، نامی که در فرهنگ‌های مختلف متداول است.
neallotype
نئالو تایپ، سیستمی که برای طبقه‌بندی موجودات یا مواد مختلف به کار می‌رود.
neanderthaler
نیاندرتال، انسان اولیه‌ای که در اروپا و آسیا زندگی می‌کرد و ویژگی‌های جسمی خاصی داشت.
neanderthaloid
ویژگی‌هایی که به نیاندرتال‌ها نسبت داده می‌شود.
neanic
مرحله‌ای از توسعه که در آن موجودات در مراحل اولیه زندگی قرار دارند.
neanthropic
مربوط به انسان‌های مدرن و ویژگی‌های آن‌ها.
nearable
قابلیت دسترسی و تعامل نزدیک با اشیا.
nearabout
نزدیک، در حدود، به معنای نزدیک به یک مکان خاص.
nearabouts
نزدیک به جایی، به معنای نزدیک یا در حول و حوش یک مکان خاص.