nonambitious
غیرامیدوار به معنای نداشتن آرزوهای بزرگ یا هدف‌های جاه‌طلبانه است.
nonambitiously
به‌طور غیرامیدوارانه به معنی انجام کارها بدون هدف‌گذاری بالا است.
nonambitiousness
غیرامیدواری به معنی عدم تمایل به داشتن اهداف بلندپروازانه یا پیشرفت در زندگی.
nonambulaties
غیرمتحرک‌ها به افرادی اطلاق می‌شود که قادر به حرکت نیستند.
nonambulatory
غیرمتحرک به معنای عدم قابلیت حرکت یا راه رفتن است.
nonamenability
عدم آمادگی به معنای عدم پذیرش یا توافق با شرایط معین است.
nonamenable
غیرقابل تغییر یا اصلاح.
nonamenableness
وضعیتی که در آن چیزی نمی‌تواند تغییر کند.
nonamenably
به‌گونه‌ای که قابل تغییر نباشد.
nonamendable
غیرقابل اصلاح یا تغییر.
nonamendment
عدم تغییر یا اصلاح.
nonamino
ترکیباتی که شامل آمینواسید نمی‌شوند.
nonamorous
غیرعاشقانه، به معنای عدم وجود احساسات عاشقانه یا رومانتیک نسبت به کسی.
nonamorously
به صورت غیرعاشقانه، به طوری که احساسات عاشقانه یا رومانتیک مطرح نباشد.
nonamorousness
کیفیت یا وضعیت عدم عشق‌ورزی در یک رابطه.
nonamotion
عدم اقدام یا حرکت، وضعیت عدم پیشرفت یا اقدام.
nonamphibian
حیواناتی که دوزیست نیستند، مانند ماهی‌ها و پرندگان.
nonamphibious
غیر دوزیست، به موجوداتی که نمی‌توانند هم در آب و هم در خشکی زندگی کنند.
nonamphibiously
به‌لحاظ غیرآبزی و به دور از آب، به‌ویژه در شرایطی که انتظار می‌رود موجودی بتواند بین زمین و آب حرکت کند.
nonamphibiousness
عدم توانایی یک موجود در زندگی در آب و وابستگی به محیط‌های خشکی.
nonamputation
فعل یا وضعیت عدم انجام عمل قطع عضو.
nonanachronistic
غیرزمانی و متناسب با زمان خود، بدون در نظر گرفتن عناصر تاریخ معاصر.
nonanachronistically
به‌گونه‌ای که در زمان خود باقی بماند و موارد زمان‌های دیگر را شامل نشود.
nonanachronous
غیرزمانی و مناسب با زمان خاص، بدون دخالت زمان‌های دیگر.
nonanachronously
غیرزمانی به معنای نادیده گرفتن زمان یا ترتیب تاریخی در یک متن یا ارائه است.
nonanaemic
غیرآنیما به حالتی اشاره دارد که در آن فرد کمبود آهن یا خون ندارد.
nonanalytic
غیرتحلیلی به روشی اشاره دارد که کمتر بر تحلیل منطقی تکیه می‌کند.
nonanalytical
غیرتحلیلی به روشی اشاره دارد که شامل تحلیل و بررسی دقیق نمی‌شود.
nonanalytically
به‌طور غیرتحلیلی، اشاره به رویکردی دارد که بر روی روش‌های تحلیلی متمرکز نیست.
nonanalyzable
غیرقابل‌تحلیل به چیزی اشاره دارد که نمی‌توان آن را به اجزا تقسیم یا تجزیه و تحلیل کرد.
nonanalyzed
غیرتحلیل شده، به وضعیتی اطلاق می‌شود که هنوز مورد بررسی یا تحلیل قرار نگرفته است.
nonanalogy
غیرتشبیه، به نوعی بیان اطلاق می‌شود که از مقایسه‌های مشابه استفاده نمی‌کند.
nonanalogic
غیرتشبیهی، به بیان یا استدلالی اطلاق می‌شود که بر اساس تشبیه یا مقایسه نیست.
nonanalogical
غیرتشبیهی، به نوعی روش یا استدلال اشاره دارد که از تشبیه‌ها استفاده نمی‌کند.
nonanalogically
به صورت غیرتشبیهی، به شیوه‌ای اشاره دارد که در آن تشبیه‌ها به کار نمی‌روند.
nonanalogicalness
غیرتشبیهی بودن، به حالت یا ویژگی اشاره دارد که فاقد تشبیه‌های مرتبط است.
nonanalogous
غیر مشابه به ویژگی‌هایی اشاره دارد که در مقایسه با یکدیگر از شباهت‌های معناداری برخوردار نیستند.
nonanalogously
به روشی غیر مشابه یا غیر مقایسه‌ای که بین دو یا چند موضوع، ایده یا پدیده است.
nonanalogousness
وضعیت یا ویژگی غیر مشابه بودن، به معنای نداشتن شباهت یا مقایسه.
nonanaphoric
به ویژگی‌هایی اشاره دارد که در آن یک ارجاع به یک اسم قبلی نداشته باشد.