nonanticipatorily
واقعیت عمل کردن یا انجام کاری بدون پیش‌بینی و انتظار.
nonantigenic
ماده‌ای که نمی‌تواند پاسخ ایمنی ایجاد کند.
nonaphasiac
بیشتر به افرادی اطلاق می‌شود که مشکلات گفتار ندارند.
nonaphasic
وضعیت فردی که با مشکلات گفتاری مواجه نیست.
nonaphetic
غیر نافذ، به نوعی از بیان یا جمله اطلاق می‌شود که به طور مستقیم به معنای خاصی اشاره نمی‌کند و ممکن است معانی مختلفی داشته باشد.
nonaphoristic
غیر استعاری، به ویژگی‌های بیانی اشاره دارد که در آن از استعاره‌ها یا تعابیر غیرمستقیم استفاده نمی‌شود و به وضوح بیان می‌شود.
nonaphoristically
به صورت غیر استعاری بیان کردن، در جملات و متون به گونه‌ای که هیچگونه استعاره‌ای استفاده نشود.
nonapologetic
بدون عذرخواهی، به حالتی اطلاق می‌شود که در آن فرد بابت اقدام یا نظر خود عذرخواهی نمی‌کند.
nonapologetical
غیر عذرخواهانه، به نوعی رویکرد یا نگرش اطلاق می‌شود که در آن فرد به دلیل انتخاب‌هایش عذرخواهی نمی‌کند.
nonapologetically
به صورت غیر عذرخواهانه، به شیوه‌ای که عذرخواهی یا توبه‌ای وجود نداشته باشد.
nonapostatizing
غیرانگشت‌گذار، به معنای ثابت بودن بر باورها و اعتقادات بدون کنار گذاشتن آن‌ها.
nonapostolic
غیرapostolic، به معنای غیرمرتبط با رسالت یا تعالیم اصلی apostles.
nonapostolical
غیرapostolical، به معنای غیرمرتبط با تعالیم یا رسالت apostleها.
nonapostolically
به صورت غیرapostolical، به معنای بررسی یا بحث درباره چیزی بدون پیروی از تعالیم apostles.
nonapparent
غیرقابل مشاهده، به معنای چیزی که به راحتی قابل دیدن یا شناسایی نیست.
nonapparently
غیرقابل مشاهده، به معنای چیزی که در ظاهر مشخص نیست.
nonapparentness
غیرمشهود بودن، حالتی است که ویژگی‌های خاص یا مشکل به راحتی قابل مشاهده یا درک نیست.
nonapparitional
غیرخودنما، به چیزی اشاره دارد که به شکل یک تصویر یا شکل مشخص ظاهر نمی‌شود.
nonappealability
غیرقابل تجدید نظر بودن، وضعیتی است که در آن یک رأی یا تصمیم نمی‌تواند به دادرسی بالاتر ارجاع داده شود.
nonappealable
غیرقابل تجدید نظر، به تصمیماتی که نمی‌توان به آن‌ها اعتراض کرد، اطلاق می‌شود.
nonappealing
غیرجذاب، به چیزی اشاره دارد که نتواند توجه یا علاقه افراد را جلب کند.
nonappealingly
به طور غیرجذاب، به شیوه‌ای اشاره دارد که نتواند حس یا توجه کسی را جلب کند.
nonappealingness
غیرجذاب بودن، کیفیت یا وضعیت چیزی که جذاب نیست.
nonappearer
غیرحاضر، کسی که به یک رویداد یا موقعیت نمی‌رسد.
nonappearing
غیرنمایش داده شده، چیزی که در یک موقعیت خاص ظاهر نمی‌شود.
nonappeasability
عدم آرامش‌پذیری، کیفیت یا ویژگی چیزی که نمی‌توان آن را آرام کرد.
nonappeasable
غیرآرامش‌پذیر، به حالتی اطلاق می‌شود که نمی‌توان آن را آرام یا تسکین داد.
nonappeasing
غیرآرامش‌پذیر، توصیفی برای چیزی که نمی‌تواند آرامش ایجاد کند.
nonappellate
غیرقابل تجدیدنظر، به تصمیم یا حکمی اطلاق می‌شود که اجازه تجدیدنظر در آن وجود ندارد یا نمی‌توان آن را به دادگاه بالاتر کشاند.
nonappendance
غیبت به معنای عدم حضور در محافل یا جلسات خاصی است که انتظار می‌رود فرد در آن‌ها شرکت کند.
nonappendant
غیرملحق به مفهوم چیزی است که به چیزی دیگر افزوده یا متصل نمی‌شود.
nonappendence
عدم پیوستگی به معنای عدم اتصال یا الحاق به چیزی است.
nonappendent
غیرالحاقی به مواردی اطلاق می‌شود که به چیزی دیگر افزوده نمی‌شوند.
nonappendicular
غیرالحاقی به بخش‌هایی از بدن اشاره دارد که به اندام مرتبط نیستند یا عضلات و استخوان‌های اضافی ندارند.
nonapply
غیرقابل اجرا کردن به معنای عدم انطباق یا جلب نکردن یک مورد خاص به قوانین یا الزامات است.
nonapplicability
عدم قابلیت اعمال، وضعیت یا حالتی است که قانونی یا مقرره‌ای به یک مورد خاص اعمال نمی‌شود.
nonapplicable
غیرقابل اعمال، به چیزی اطلاق می‌شود که در یک موقعیت خاص مناسب نیست یا نمی‌تواند اعمال شود.
nonapplicableness
عدم قابلیت اعمال، اشاره به وضعیتی دارد که نمی‌توان یک قانون یا دستورالعمل خاص را به کار برد.
nonapplicabness
عدم قابلیت اعمال، مفهومی است که به غیرقابل اجرا بودن چیزی اشاره دارد.
nonapplication
عدم کاربرد، حالتی است که در آن یک قانون یا قاعده به درستی اجرا نمی‌شود.