nonimaginariness
غیرتصوری به شرایط و حالت‌هایی اشاره دارد که با تخیل و تصور در تضاد هستند و شامل واقعیت‌های ملموس می‌شوند.
nonimaginational
غیرتصوری به نشانه‌ای اشاره دارد که متکی به تخیل نیست و بر مبنای شواهد و واقعیت‌ها است.
nonimbricate
غیرپوشش‌دار به حالتی اشاره دارد که در آن اجزا بر روی هم قرار نمی‌گیرند و به‌صورت جداگانه قرار می‌گیرند.
nonimbricated
غیرپوشش‌دار به حالتی اشاره دارد که در آن اجزاء به‌صورت مجزا و بدون همپوشانی قرار دارند.
nonimbricately
به‌صورت غیرپوشش‌دار، وقتی که اجزاء به‌گونه‌ای قرار می‌گیرند که همپوشانی نداشته باشند.
nonimbricating
به فرآیندی اشاره دارد که در آن اجزاء بر روی هم قرار نمی‌گیرند.
nonimbricative
غیرامبریکتور، اشاره به شرایط یا ساختارهایی دارد که در آن قسمت‌ها به صورت همپوشانی متصل نیستند.
nonimitability
غیرقابل تقلید بودن به ویژگی‌هایی اشاره دارد که به یک شی یا اثر خاص اجازه می‌دهد که تقلید نشود.
nonimitable
غیرقابل تقلید به معنای ویژگی یا صفتی است که نمی‌توان آن را تقلید کرد.
nonimitating
غیر تقلیدی به تکنیک‌ها یا روش‌هایی اشاره دارد که تقلید نمی‌کنند یا از روی دیگران عمل نمی‌کنند.
nonimitation
غیر تقلید به وضعیتی اشاره دارد که فرد یا شی به انتخاب خود و بدون تقلید از دیگران عمل می‌کند.
nonimitational
غیر تقلیدی به ویژگی‌هایی اشاره دارد که در آن فرد یا شی تقلید نمی‌کند.
nonimitative
غیر تقلیدی، به معنای عدم تقلید از کارهای دیگر و داشتن خلاقیت و نوآوری.
nonimitatively
به طور غیر تقلیدی، به نوعی که در آن حداقل از دیگران تقلید نشود.
nonimitativeness
عدم تقلید، ویژگی یا کیفیت چیزی که از تقلید اجتناب می‌کند.
nonimmanence
عدم عینیت، مفهومی فلسفی که بر غیر وجود در عینیت تاکید دارد.
nonimmanency
عدم عینیت، حالتی که در آن چیزی به طور طبیعی وجود ندارد یا وابسته نیست.
nonimmanent
غیر عینیتی، به معنای عدم وابستگی به واقعیت یا وجود عینی.
nonimmanently
غیرمستقیم به معنای عدم وجود اثر مستقیم یا قابل مشاهده، به گونه‌ای که تأثیرات در پس‌زمینه وجود دارند.
nonimmateriality
عدم مادی بودن به معنای نداشتن جسم یا ماده، به ویژه در زمینه مفاهیم یا ایده‌ها.
nonimmersion
عدم غوطه‌وری به معنای عدم ورود یا درگیر شدن عمیق در یک محیط یا فرهنگ.
nonimmigrant
غیرمهاجر به کسی اطلاق می‌شود که به کشور دیگری نمی‌رود با هدف زندگی دائم.
nonimmigration
عدم مهاجرت به معنای ممانعت یا عدم ورود به کشور برای زندگی دائم.
nonimmune
غیرایمن به معنای عدم وجود سیستم دفاعی کافی برای مبارزه با بیماری‌ها.
nonimmunity
عدم ایمنی، به وضعیت یا حالتی اطلاق می‌شود که فرد یا جمعیت به بیماری خاصی به دلیل نداشتن ایمنی نسبت به آن آسیب‌پذیر هستند.
nonimmunities
عدم ایمنی‌ها به حالاتی اشاره دارد که در آن‌ها افراد یا جمعیت‌ها به بیماری‌های خاص ایمنی ندارند.
nonimmunization
عدم ایمن‌سازی به حالتی اطلاق می‌شود که فرد یا جمعیت به بیماری‌های قابل پیشگیری واکسن دریافت نمی‌کند.
nonimmunized
غیرایمن به وضعیتی اطلاق می‌شود که فرد به دلیل عدم دریافت واکسن در برابر بیماری خاص آسیب‌پذیر است.
nonimpact
عدم تأثیر به معنای نداشتن تأثیر قابل ملاحظه یا محسوس در یک وضعیت یا شرایط خاص است.
nonimpacted
غیرآسیب‌دیده به وضعیتی اشاره دارد که جراحت یا تأثیر منفی به آن وارد نشده است.
nonimpairment
عدم آسیب دیدگی به معنای عدم وجود هرگونه آسیب یا نقصان در یک وضعیت یا فرایند.
nonimpartation
عدم انتقال به معنای جلوگیری از به اشتراک گذاری یا افشای اطلاعات.
nonimpartment
عدم صدمه به معنای عدم خدشه به حقوق یا امتیازات چیزی یا کسی.
nonimpatience
عدم بی‌صبری به معنی توانایی درک و مدیریت زمان انتظار بدون احساس ناراحتی یا استرس.
nonimpeachability
عدم استیضاح به معنای جلوگیری از تحت نظر قرار دادن یا بازخواست قانونی یک مقام.
nonimpeachable
غیرقابل استیضاح به معنای عدم قابلیت بازخواست یا برکناری از سمت اداری.
nonimpeachment
عدم استیفا به معنای عدم امکان برکنار کردن مقامات اجرایی است، که معمولاً در سیاست‌ها و قوانین حکومتی لحاظ می‌شود.
nonimpedimental
غیربازدارنده به وضعیتی اشاره دارد که هیچ مانعی برای حرکت یا پیشرفت ایجاد نمی‌کند.
nonimpedimentary
غیر مانع به معنای عدم ایجاد موانع برای فعالیت‌ها یا رشد است.
nonimperative
غیردستوری به نوعی گفتار یا نوشتاری اشاره دارد که در آن از دستور یا فرمان‌های قاطع استفاده نمی‌شود.