nonlitigiousness
عدم تمایل به دعوا، ویژگی فردی که به جای درگیر شدن در دعاوی حقوقی، به دنبال حل و فصل مسالمت‌آمیز مسائل است.
nonliturgic
غیرمذهبی، اشاره به شیوه‌هایی که در آن‌ها مراسم رسمی و تشریفاتی وجود ندارد.
nonliturgical
غیرمذهبی، به فعالیت‌ها و مراسماتی اطلاق می‌شود که در آن‌ها عبادی به شکل رسمی وجود ندارد.
nonliturgically
به صورت غیرمذهبی، اشاره به انجام امور عبادی است که سنت‌ها و تشریفات دینی در آن‌ها رعایت نمی‌شود.
nonlive
غیرزنده، اشاره به برنامه‌ها یا رویدادهایی که به صورت زنده پخش نمی‌شوند.
nonlives
جان‌های غیرزنده، به زندگی‌های فرضی یا ابزاری اطلاق می‌شود که در بازی‌ها قابل حساب کردن هستند.
nonliving
چیزی که زندگی ندارد و نمی‌تواند رشد یا تولید مثل کند.
nonlixiviated
خاکی که شسته نشده و مواد مغذی خود را از دست نداده است.
nonlixiviation
عمل غیرلیزوی شدن، که به از دست دادن مواد مغذی خاک جلوگیری می‌کند.
nonlocal
غیرمحلی، به معنای خارج از یک منطقه خاص وجود دارد.
nonlocalizable
غیرقابل محلی‌سازی، به معنای اینکه نمی‌توان آن را به طور مؤثری به زبان یا زمینه‌ای دیگر ترجمه کرد.
nonlocalized
غیرمکانی، به معنای عدم ارتباط یا تعلق به یک مکان خاص.
nonlocally
غیرمحلی اشاره به وقوع رویدادهایی دارد که نیازی به نزدیکی مکانی ندارند و می‌توانند به صورت همزمان در مکان‌های مختلف رخ دهند.
nonlocals
غیرمحلی‌ها به افرادی اطلاق می‌شود که در مکانی غیر از محل اصلی خود زندگی می‌کنند یا در علوم به تعاملات بین ذرات اشاره دارد.
nonlocation
غیرمکان به مفهوم عدم وجود یک مکان فیزیکی مشخص اشاره دارد.
nonlogic
غیرمنطق به افکار و رفتارهایی اطلاق می‌شود که با منطق و استدلال سازگار نیستند.
nonlogicality
غیرمنطقی به حالتی اطلاق می‌شود که در آن تفکر از اصول منطقی پیروی نمی‌کند.
nonlogically
غیرمنطقی به عملی اطلاق می‌شود که از منطقتعریف شده پیروی نمی‌کند.
nonlogicalness
وضعیت یا ویژگی غیمنطقی، زمانی که چیزی از منطق پیروی نمی‌کند یا منطقی نیست.
nonlogistic
غیرلجستیکی، اشاره به وضعیتی یا روشی که در آن اصول لجستیک رعایت نشده باشد.
nonlogistical
خصیصه یا ویژگی‌ای که به مسائل لجستیکی مربوط نمی‌شود.
nonloyal
غیر وفادار، اشاره به کسی که به یک شخص، گروه یا اصل وفادار نیست.
nonloyally
به صورت غیر وفادار، در حالتی که فرد به گروه یا فردی وفاداری ندارد.
nonloyalty
وضعیت یا ویژگی غیر وفاداری، نداشتن وفاداری به شخص یا گروه خاص.
nonloyalties
غیر وفاداری به شخص یا اصول مشخص است و به شنیدن و عمل کردن طبق باورها یا روابط عاطفی اشاره دارد.
nonlosable
غیرقابل گم شدن به چیزی اشاره دارد که نمی‌تواند از دست برود یا فراموش شود.
nonloser
غیر بازنده به کسی اشاره دارد که شکست را قبول نمی‌کند و همواره تلاش می‌کند.
nonlover
غیر عاشق به شخصی اشاره دارد که به چیزی علاقه یا تمایلی ندارد.
nonloving
غیر عشقی به عدم ابراز یا ظرفیت عشق اشاره دارد.
nonloxodromic
غیر لوکسودرومیک به مسیری اشاره دارد که مسیر مستقیم را نمی‌پیماید.
nonloxodromical
نانلوکسودرمیک به معنای غیر از مسیری است که زاویه ثابتی را با مریدین‌ها حفظ می‌کند.
nonlubricant
نانلوبریکانت به معنای ماده‌ای است که خاصیت روان‌سازی ندارد.
nonlubricating
نانلوبریکات به ماده‌ای اشاره دارد که به روان‌سازی کمک نمی‌کند.
nonlubricious
نانلوبریک دوس به معنای مواد یا شرایطی است که خاصیت روان‌سازی ندارند.
nonlubriciously
نانلوبریک دوس به معنای با عدم روان سازی عمل کردن است.
nonlubriciousness
نانلوبریک دوس بودن به وضعیت یا کیفیت عدم روان‌سازی اشاره دارد.
nonlucid
غیرشفاف به معنای نداشتن وضوح یا شفافیت در درک یا آگاهی است.
nonlucidity
غیرشفافی به وضعیتی از گیجی یا عدم شناخت صحیح اشاره دارد.
nonlucidly
به طور غیرشفاف، یعنی بدون وضوح و درک واضح.
nonlucidness
عدم شفافیت به حالتی اطلاق می‌شود که در آن فرد آگاهی کافی ندارد.