outerly
به معنای وجود یا مربوط به خارج، به طوری که فقط جنبهٔ بیرونی را در نظر بگیرد.
outerness
حالت یا ویژگی بیرونی، کیفیت یا حالتی که به جنبه‌های خارجی اشاره دارد.
outfable
عمل یا فرآیند افزودن افسانه به داستان یا روایت.
outfabled
نسخه‌ای که به افسانه تبدیل شده است، معمولاً با مضامین اخلاقی.
outfables
افسانه‌های موجود که با مضامین آموزنده و تفریحی همراه هستند.
outfabling
فرآیند افسانه‌نویسی داستان‌ها یا افزودن جنبه‌های افسانه‌ای به آن‌ها.
outfame
برتر از دیگران شناخته شدن یا معروف‌تر شدن در یک زمینه خاص.
outfamed
توصیف شخص یا چیزی که در مقایسه با دیگران معروف‌تر شده است.
outfaming
فرآیند یا عمل معروف‌تر کردن خود نسبت به دیگران.
outfangthief
فریب دادن یا به دست آوردن حسن نیت کسی که ممکن است به عنوان دزد یا متقلب شناخته شود.
outfast
سریعتر از دیگران شدن یا حرکت کردن.
outfasted
توصیف فردی که در بدو رقابت تحت تاثیر سرعت بالاتر قرار گرفته است.
outfasting
تحمل و استقامتی که به واسطه آن شخص محکم تر و سریع تر از دیگران عمل می‌کند.
outfasts
وقتی که شخصی در عمل روزه‌داری از دیگران بهتر عمل کند و سریع‌تر به نتایج برسد.
outfawn
عمل ابراز محبت و ناز بر چشمی به گونه‌ای که دیگران را تحت تأثیر قرار دهد.
outfawned
وقتی که شخصی در ابراز محبت یا ناز بر چشمی از دیگران پیشی می‌گیرد و ممکن است خود را در موقعیتی غیرطبیعی ببیند.
outfawning
عمل محبت بیش از حد یا ابراز محبت در مقایسه با دیگران به گونه‌ای که ممکن است مفید یا مضر باشد.
outfawns
وقتی که شخصی در ابراز محبت یا ناز بر چشمی از دیگران بهتر عمل می‌کند.
outfeast
از دیگران بیشتر غذا خوردن و جشن گرفتن به خصوص در یک موقعیت خاص.
outfeasted
عمل غذا خوردن به مقدار بیشتر از دیگران در یک رویداد.
outfeasting
عمل غذا خوردن بیشتر از دیگران به صورت جاری و مداوم.
outfeasts
عمل غذا خوردن بیشتر از دیگران به طور کلی.
outfeat
عمل پیشی گرفتن بر فعالیت یا دستاوردی خاص.
outfed
عمل غذا دادن بیشتر از دیگران به ویژه در یک رقابت.
outfeed
خروجی، به معنای خروج مواد یا محصولات از یک سیستم یا فرایند.
outfeeding
خروجی‌دهی، فرآیند انتقال مواد از یک سیستم به مرحله بعدی.
outfeel
احساس بیشتر یا عمیق‌تر از دیگران نسبت به یک موقعیت یا احساس.
outfeeling
احساس عمیق نسبت به دیگران یا یک وضعیت.
outfeels
احساس عمیق نسبت به وضعیت یا احساسات دیگران.
outfelt
احساسات یا ارتباطات عمیق که در طول زمان به وجود آمده‌اند.
outfence
محصور کردن، به معنای ایجاد دیوار یا حصار در اطراف یک مکان به منظور محافظت یا محدود کردن دسترسی.
outfenced
محصور شده، به معنای اینکه یک منطقه با دیوار یا حصار محافظت شده است.
outfencing
عمل محصور کردن، به معنای ایجاد حصار دور یک منطقه.
outferret
استخراج کردن، به معنای کشف یا پیدا کردن چیزی با دقت و تلاش.
outffed
برکنار شده، به معنای اخراج یا کنار گذاشته شدن از یک مقام یا تیم.
outfiction
داستان‌سازی، به معنای خلق روایت‌هایی که واقعیت و تخیل را با هم ترکیب می‌کند.
outfielded
عبارت outfielded به این معناست که یک بازیکن در موقعیت بیرون از زمین بازی بهتر از حریف خود عمل کرده است.
outfielding
عملکرد و مهارت‌ها در موقعیت بیرونی زمین بازی، به‌خصوص در ورزش‌هایی مانند بیس‌بال.
outfieldsman
بازیکنی که در مناطق بیرونی زمین بازی قرار دارد و مسئولیت‌های خاصی در این بخش دارد.
outfieldsmen
جمع بازیکنان در منطقه‌های بیرونی زمین بازی که عملکرد خاصی در این قسمت دارند.