overstifle
سرکوب کردن بیش از حد، به معنای محدود کردن یا جلوگیری از چیزی به شیوهای است که بیش از حد لازم باشد.
overstimulation
تحریک بیش از حد، به معنای دریافت بیش از اندازه محرکها یا اطلاعات به منظور ایجاد اثرات منفی است.
overstimulative
تحریک کننده بیش از حد، به شرایطی گفته میشود که محرکها یا سر و صداها بیش از حد معمول و قابل تحمل است.
overstimulatively
به شیوهای تحریک کننده بیش از حد، به معنای ایجاد سر و صدا یا محرکهای بیش از اندازه در یک محیط است.
overstimulativeness
تحریککنندگی بیش از حد، به مقدار یا سطحی اشاره دارد که باعث ایجاد احساسات منفی مانند سردرگمی میشود.
overstir
بیش از حد هم زدن، به معنای هم زدن چیزی به طوری که بیش از حد لازم باشد و ممکن است به نتیجه منفی منجر شود.
overstirred
بیش از حد هم زدن، به حالتی اشاره دارد که در آن ترکیب یا مخلوط به دلایلی از جمله حرارت یا زمان بیش از حد تحت هم زدن قرار میگیرد و خصوصیات آن تغییر میکند.
overstirring
بیش از حد هم زدن، عمل هم زدن بیش از حد یک مخلوط یا ترکیب است که میتواند به آسیب دیدگی بافت یا خواص آن بیانجامد.
overstirs
بیش از حد هم زدن، به عمل هم زدن چیزی اشاره دارد که ممکن است از نظر کیفیت یا بافت آن را تحت تاثیر قرار دهد.
overstood
بیش از حد ماندن یا به شکل نامناسب در جایی باقی ماندن، که ممکن است باعث ناراحتی یا رنجش دیگران شود.
overstoop
بیش از حد خم شدن، به حالتی اشاره دارد که شخص برای ورود یا عبور از یک فضای محدود نیاز به خم شدن بیشتر از حد طبیعی دارد.
overstoping
ایستادن بیش از حد، به نشستن بیش از حد طولانی در یک حالت اشاره دارد که ممکن است باعث مشکلات جسمی شود.
overstore
انباشت یعنی نگهداری بیش از حد از یک کالا، به ویژه به روشی که ممکن است منجر به خراب شدن یا کاهش کیفیت آن شود.
overstory
داستان بالایی به لایه بالایی گیاهان در یک اکوسیستم اشاره دارد که معمولاً شامل درختان بلند است.
overstraightness
سختگیری بیش از حد، عدم انعطاف در رفتار و نگرش که ممکن است باعث ناراحتی دیگران شود.
overstrength
استحکام بالاتر از حد معمول، به ویژه در ساخت و ساز، برای اطمینان از توانایی تحمل بارهای اضافی.