phenological
مطالعات مربوط به زمان‌بندی رویدادهای طبیعی در زندگی گیاهان و جانوران و نحوه واکنش آنها به تغییرات محیطی.
phenologically
به طور مرتبط با فنولوژی یا زمانبندی رویدادهای طبیعی.
phenologist
کسی که به مطالعه زمان‌بندی و تغییرات رویدادهای زیستی می‌پردازد.
phenoloid
به ترکیباتی اشاره دارد که شباهت‌هایی به فنول دارند.
phenolsulphonate
نوعی ترکیب شیمیایی که حاوی فنول و سولفونات است.
phenolsulphonephthalein
ترکیبی شیمیایی که به عنوان نشانگر pH عمل می‌کند.
phenolsulphonic
اسید یا ترکیب شیمیایی که شامل گروه‌های فنول و سولفونیك است، در کشف و تولید رنگ‌ها و دیگر مواد شیمیایی کاربرد دارد.
phenomenalist
فردی که اعتقاد دارد تنها واقعیت‌های قابل مشاهده و تجربی وجود دارند و وجود چیزها را بدون مشاهده نمی‌پذیرد.
phenomenalistic
رویکردی در فلسفه که بر مبنای تجربیات و پدیده‌ها تأکید دارد و واقعیات را براساس آن‌ها درک می‌کند.
phenomenalistically
به شیوه‌ای که بر اساس رویدادهای قابل مشاهده و تجربیات واقعی تأکید دارد.
phenomenalists
گروهبندی از افراد که بر اساس پدیده‌ها و مشاهده‌ها به تبیین واقعیت می‌پردازند.
phenomenality
مفهوم یا ویژگی پدیده‌ها و تجربه‌ها که به ادراک و تعامل با واقعیت مربوط می‌شود.
phenomenalization
فینومنالیزیشن به فرآیند تغییر یا شفاف‌سازی یک پدیده به‌گونه‌ای اطلاق می‌شود که درک بهتر و عمیق‌تری از آن حاصل شود.
phenomenalness
فوق‌العاده بودن به کیفیت یا حالتی اطلاق می‌شود که چیزی را شگفت‌انگیز و سطح بالا می‌سازد.
phenomenic
این واژه به چیزی اطلاق می‌شود که در سطح کیفی و تجربی فوق‌العاده یا خاص باشد.
phenomenical
این صفت به ویژگی یا حالتی اطلاق می‌شود که فوق‌العاده و شگفت‌انگیز است.
phenomenism
فینومنالیسم به مکتبی فلسفی اطلاق می‌شود که تجربه‌های حسی و پدیده‌ها را در محوری‌ترین راستای درک واقعیت قرار می‌دهد.
phenomenist
فینومنالیست به فردی اطلاق می‌شود که در مکتب فکری فینومنالیسم فعالیت می‌کند و بر تجربیات حسی تأکید می‌ورزد.
phenomenistic
رویکردی که بر روی پدیده‌ها و تجربیات فردی تمرکز دارد و به درک عمیق‌تری از واقعیت می‌انجامد.
phenomenize
عمل یا فرآیند آگاه کردن و معنادار کردن تجربیات و ادراکات.
phenomenized
آنچه که در یک فرآیند پدیده‌نگاری قرار گرفته و به آن معنا داده شده است.
phenomenologic
مربوط به مطالعه و تحلیل تجربه‌های آگاهانه و ساختارهای آنها.
phenomenologically
به شیوه‌ای که در آن تجربیات و پدیده‌ها بدون پیش‌فرض‌ها و قضاوت‌ها بررسی می‌شوند.
phenomenologies
شاخه‌ای از فلسفه که به مطالعه تجربیات آگاهانه و نحوه درک آنها پرداخته و به اشکال مختلف وجود دارد.
phenomenologist
پدیدار شناسی، یک شاخه از فلسفه که به مطالعه تجربه‌های انسانی و نحوه درک واقعیت می‌پردازد.
phenomenona
پدیده‌ها، واقعیت‌ها یا وقایعی که قابل مشاهده یا مطالعه هستند.
phenomenons
پدیده‌ها، واقعیت‌ها یا وقایعی که قابل مشاهده یا مطالعه هستند.
phenoplast
فنوپلاست، یک ساختار مصنوعی یا مصنوعی شده که خواص مشابهی با ساختارهای بیولوژیکی دارد.
phenoplastic
فنوپلاستیک، مرتبط با ساختارها و مواد مشابه فنوپلاست‌ها.
phenoquinone
فنوکینون، یک ترکیب شیمیایی با ویژگی‌های خاص که در واکنش‌های شیمیایی مختلف استفاده می‌شود.
phenosafranine
فنوسافرانین، یک رنگدانه شیمیایی است که در تحقیقات زیستی برای رنگ‌آمیزی و مشاهده ساختارهای سلولی استفاده می‌شود.
phenosal
فنوسال به ترکیبات شیمیایی اطلاق می‌شود که شامل گروه‌های فنولی هستند و در واکنش‌های شیمیایی مختلف استفاده می‌شوند.
phenose
فنوز به ترکیبات شیمیایی ارگانیک اشاره دارد که ویژگی‌های خاصی دارند و در تحقیقات شیمیایی اهمیت دارند.
phenosol
فنوزول به محلول‌های شیمیایی اشاره می‌کند که شامل ترکیبات فنولی هستند و در آزمایشگاه‌ها کاربرد دارند.
phenospermy
فنوسپرمی به فرآیند انتقال گرده و تلقیح گیاهان اشاره دارد که در کشاورزی و علم گیاه‌شناسی اهمیت دارد.
phenospermic
فنوسپرمی به ویژگی‌هایی اشاره دارد که در ارتباط با فرآیند بارور شدن و انتقال ویژگی‌های ژنتیکی در گیاهان می‌باشد.
phenotypically
فنوتیپی، مربوط به ویژگی‌ها و خصوصیات قابل مشاهده یک ارگانیسم، که تحت تأثیر ژن‌ها و محیط قرار دارد.
phenoxazine
فنواکسیزین، ترکیبی شیمیایی مربوط به گروه‌های آلی است که در تولید رنگ‌ها و مواد شیمیایی دیگر استفاده می‌شود.
phenoxybenzamine
فنواکسیدبنزامین، دارویی است که عمدتاً برای درمان هایپرنسون و تومورهای خاص استفاده می‌شود.
phenoxid
فنودید، نوعی ماده شیمیایی است که دارای واکنش‌پذیری بالا بوده و در صنایع مختلف به کار می‌رود.