pliosaurus
پلیوزوروس، یک خزنده دریایی بزرگ از دوره ژوراسیک با گردن کوتاه و فکهای قدرتمند است.
pliothermic
پلیوترمیک به صفاتی اطلاق میشود که موجودات زنده بتوانند به دماهای مختلف واکنش نشان دهند یا سازگار شوند.
pliotron
پلیوترون به نوعی ذره تجربی در فیزیک اشاره دارد که در آزمایشات خاص استفاده میشود.
plyscore
پلیاسکور به شاخصی اطلاق میشود که برای اندازهگیری قدرت و دوام مواد به کار میرود.
plisky
پلیسکی به موجودی با رفتار بازیگوش و سرگرمکننده اطلاق میشود.
pliskie
پلیسکی به رقصی پرجنب و جوش اشاره دارد که معمولاً در جشنها و مراسم خاص اجرا میشود.
pliskies
پلیسکیها، موجودات کوچک و بازیگوش در داستانها و افسانهها
pliss
پَلیس کردن، چین دادن یا برز کردن پارچه یا کاغذ
plisses
پَلیسها، چینها یا برزهای منظم در پارچه یا لباس
plitch
پلیتچ، صدای ناگهانی شکستگی یا افت یک جسم
plywoods
چوبهای چند لایه، مادهای متشکل از لایههای چوبی چسبیده به یکدیگر
ploat
پلات، به معنای دشت یا زمین صاف در برخی زبانها
ploce
پلوچه؛ نوعی پرنده از خانوادهٔ پلوچهسانان که معمولاً در مناطق گرمسیری یافت میشود.
ploceidae
خانوادهای از پرندگان که شامل گونههای بافنده میشود و معمولاً در مناطق گرمسیری زندگی میکنند.
ploceiform
مربوط به پرندگان خانوادهٔ پلوچهسانان؛ شامل رفتارها و ویژگیهای خاص این پرندگان.
ploceinae
زیر خانوادهای از پلوچهسانان که پرندگان خاصی را در بر میگیرد.
ploceus
ژنتری از پرندگان در خانوادهٔ پلوچهسانان که شامل گونههای بافنده است.
plodderly
به معنای انجام کاری به آرامی و با حوصله، بدون عجله.
ploddingly
به معنای قدم زدن یا حرکت به آرامی و با زحمت، معمولاً در مورد کسی که به طور مداوم ولی بدون انرژی یا شتاب حرکت میکند.
ploddingness
حالت یا کیفیت آرام یا خسته کنندهای که در آن حرکت یا پیشرفت به آرامی و بدون شتاب انجام میشود.
plodge
عبارت است از وارد شدن به آب یا مایع، به خصوص به شکلی که باعث ایجاد صدای خاصی شود.
ploesti
نام یک شهر در رومانی که به خاطر پالایشگاههای نفتیاش شناخته شده است.
ploidies
به تعداد مجموعههای کامل کروموزومهای موجود در یک سلول میگویند، که میتواند در انواع مختلف ارگانیسمها متفاوت باشد.
ployed
به معنای استخدام شدن و انجام کار برای یک کارفرما.
ploying
برنامهریزی یا طرحریزی برای دستیابی به یک هدف خاص، معمولاً با استفاده از روشهای استراتژیک.
ploima
نمونه یا نمونهای از کار برجسته یا خلاقانه در یک حوزه خاص.
ploimate
نمونهای بارز و مشخص که ویژگیهای خاصی را به نمایش میگذارد.
ployment
بهکارگیری یا استفاده موثر از منابع و زمان.
plomb
شاخهای که معمولاً برای توجیه یا تنظیم در سازهها استفاده میشود.
ploration
فرایند کاوش یا تحقیقات در یک حوزه خاص.
ploratory
پیمایشی، به معنای جستجو و کاوش برای یافتن اطلاعات جدید یا فهم بهتر یک موضوع.
plotch
لکه، به معنای نوعی رنگ یا جوهر که به صورت تصادفی یا عمدی روی سطحی قرار میگیرد.
plotcock
شخصی که افکار یا توانایی پایینتری در درک و تعامل اجتماعی دارد.
plote
برنامهریزی یا ترسیم مسیر یا آیندهای مشخص.
plotful
پر از داستان یا روایت، متنوع و جالب.
plotinian
مربوط به فلسفه یا افکار پلوتینوس، به ویژه در مورد وحدت و وجود.
plotinic
پلوتینیک، مربوط به اندیشههای فیلسوفی به نام پلوتینوس است که بر مفاهیم زیبایی و واقعیت تأکید دارد.
plotinical
پلوتینیک، مرتبط با فلسفه یا نظریات پلوتینوس و مفاهیم وابسته به آن.
plotinism
پلوتینگرایی، مجموعهای از گرایشهای فلسفی برآمده از اندیشههای پلوتینوس است.
plotinist
پلوتینگرا، کسی که اعتقاد به فلسفه یا تفکرات پلوتینوس داشته باشد.