preafflict
آسیب یا نگرانی را از قبل به کسی وارد کردن، به معنی ایجاد استرس یا اضطراب در افراد پیش از وقوع یک رویداد.
preaffliction
آسیب یا نگرانی که قبل از وقوع یک رویداد ایجاد می‌شود، مانند استرس قبلی.
preafternoon
زمانی که قبل از بعد از ظهر است، به طور معمول تا حدود ساعت ۱۲ تا ۳ بعدازظهر.
preage
پیش سن، کاری که قبل از زمان مناسب یا برنامه‌ریزی شده انجام می‌شود.
preaged
پیش سن‌دار، چیزی که از قبل برای سن بهینه آماده و بهبود یافته است.
preaggravate
از پیش بدتر کردن، به معنی ایجاد مشکلات بیشتر قبل از وقوع آن.
preaggravated
بدتر از پیش، به وضعیتی اشاره دارد که قبل از بروز مشکلات، بدتر شده است.
preaggravating
رفتار یا اقداماتی که به طور پیشگیرانه موجب بدتر شدن وضعیت می‌شوند.
preaggravation
بدتر شدن پیش از وقوع، به مرحله‌ای گفته می‌شود که مشکلی قبل از بروز آن بدتر شده است.
preaggression
پیش‌پرخاشگری، نشان دادن رفتارهای تهدیدآمیز یا خشمگین قبل از بروز پرخاشگری واقعی است.
preaggressive
پیش‌پرخاشگرانه، توصیف رفتارهایی است که قبل از پرخاشگری واقعی بروز پیدا می‌کند.
preaggressively
به طور پیش‌پرخاشگرانه، به معنای نشان دادن رفتارهای تهدیدآمیز قبل از وقوع پرخاشگری است.
preaggressiveness
پیش‌پرخاشگری، ویژگی یا حالتی از رفتار است که نشانگر تمایل به پرخاشگری قبل از وقوع آن است.
preaging
پیش‌پیری، فرایند آماده‌سازی و بهبود کیفیت قبل از استفاده نهایی از ماده است.
preagitate
پیش‌اضطراب، به معنای ایجاد حالت اضطراب یا تحریک از قبل است.
preagitated
احساس پریشانی یا اضطراب قبل از بروز یک رویداد مهم.
preagitating
ایجاد احساس پریشانی یا اضطراب پیش از یک رویداد.
preagitation
حالت اضطراب یا ناراحتی قبل از وقوع یک رویداد.
preagonal
نشانه‌های قبل از مرگ، به ویژه در شرایط اضطرابی.
preagony
حالت اضطراب و درد قبل از تجربه واقعی درد.
preagree
توافق بر روی موضوعی قبل از وقوع یا آغاز فرآیند رسمی.
preagreed
پیش توافق شده، به معنی توافقی است که قبل از اقدام یا رویداد اصلی صورت می‌گیرد.
preagreeing
پیش توافق کردن، به معنی تعیین توافقاتی است که قبل از وقوع یک رویداد یا اقدام انجام می‌شود.
preagreement
پیش توافق، توافقی است که قبل از توافق نهایی یا سند قانونی صورت می‌گیرد.
preagriculture
پیش‌کشاورزی، به زمان‌هایی اطلاق می‌شود که در آن انسان‌ها هنوز کشاورزی را آغاز نکرده بودند.
prealarm
پیش‌هشدار، اطلاعی است که قبل از وقوع یک رویداد خطرناک صادر می‌شود.
prealcohol
پیش‌الکل، به زمان‌ها یا عادات اشاره دارد که قبل از مصرف الکل وجود داشت.
prealcoholic
پیش الکلی، شرایطی که فرد قبل از ابتلا به الکلیسم، نشانه‌های مصرف مفرط الکل را از خود نشان می‌دهد.
prealgebra
پیش ریاضی، مفاهیم و مبانی ریاضی ابتدایی که برای درک ریاضی مدرن ضروری هستند.
prealgebraic
پیش ریاضیاتی، مهارت‌ها و اصولی که پایه‌گذار یادگیری ریاضی هستند.
prealkalic
پیش قلیایی، شرایطی که pH آن هنوز قلیایی نشده است.
preallable
پیش قابل گفت‌وگو، به مراحل یا شرایطی اشاره دارد که باید قبل از شروع بحث 존재 داشته باشند.
preallably
به صورت پیشگفتاری، به مباحثی اشاره دارد که قبل از شروع مذاکرات یا بحث‌ها باید مورد بحث قرار گیرد.
preallegation
مرحله‌ای که قبل از ادعای رسمی در یک روند قانونی رخ می‌دهد.
preallege
به معنی بیان یک ادعا قبل از شروع فرآیندهای رسمی.
prealleged
مسائل یا ادعاهایی که قبل از شروع مراحل رسمی مطرح شده‌اند.
prealleging
عمل بیان ادعاهایی که قبل از شروع مراحل رسمی انجام می‌شود.
preally
نشان‌دهنده شدت احساس یا تمایل به چیزی.
prealliance
مرحله‌ای که قبل از تشکیل یک اتحاد انجام می‌شود.
preallied
پیش‌اتحاد، به معنای توافق یا همکاری بین کشورها یا گروه‌ها قبل از وقوع یک واقعه یا درگیری.