premedicating
پیش‌دارویی به معنای مصرف دارو قبل از درمان یا عمل جراحی به منظور کاهش عوارض جانبی یا اضطراب است.
premedics
به افرادی که در حوزه دارو و پزشکی آموزش‌های مقدماتی دیده‌اند اطلاق می‌شود و معمولاً در شرایط اضطراری عمل می‌کنند.
premedieval
به دوره‌هایی اطلاق می‌شود که در قبل از قرون وسطی قرار دارند و شامل فرهنگ‌ها و آثار تاریخی مختلف است.
premedievalism
رویکردی به مطالعه دوره‌های تاریخی قبل از قرون وسطی و آثار آن فرهنگ‌ها.
premeditatedly
عمل کردن به طور از پیش تعیین شده و با برنامه‌ریزی قبلی.
premeditatedness
کیفیت یا حالت برنامه‌ریزی قبلی و عمدی در انجام یک عمل.
premeditatingly
از روی فکر و برنامه‌ریزی قبلی، به صورت عمدی و از پیش تعیین شده.
premeditative
شامل برنامه‌ریزی یا تفکر قبلی، قبل از اقدام به عمل.
premeditator
شخصی که قبل از عمل یا تصمیم‌ها به دقت فکر و برنامه‌ریزی می‌کند.
premeditators
افراد یا اشخاصی که به دقت و با برنامه‌ریزی قبلی عمل می‌کنند.
premegalithic
دوره‌ای که قبل از ساخت سازه‌های بزرگ و غول‌آسا است.
premeiotic
مرحله‌ای که قبل از میوز (تقسیم سلول‌های جنسی) رخ می‌دهد.
prememoda
پرمودا، به معنای رویکرد یا سبک اولیه در مد، که می‌تواند بر شکل‌گیری روندهای آینده تأثیر بگذارد.
prememoranda
پرمورانداها، یادداشت‌ها یا یادداشت‌های قبلی که به منظور مستندسازی اطلاعات یا تصمیمات ارائه می‌شوند.
prememorandum
پرمورنندوم، یادداشتی معمولا غیررسمی که محتوای مورد بحث یا برنامه‌ریزی یک جلسه را مشخص می‌کند.
prememorandums
پرمورنندوم‌ها، یادداشت‌های غیررسمی که محتوا یا دستور کار چندین جلسه را مستند می‌کنند.
premen
پرمین، به افرادی که در یک زمینه خاص در حال برنامه‌ریزی یا آماده‌سازی هستند، اشاره می‌کند.
premenace
پرمیننس، به مفهوم قدرت یا تسلط پیشین بر یک زمینه خاص اشاره دارد.
premenaced
پیش‌بینی شده، اشاره به تهدید یا خطر در آینده در یک موقعیت خاص.
premenacing
حالت یا ظاهری که نشان‌دهنده تهدید یا خطر است.
premenstrually
در دوره‌ای که قبل از قاعدگی اتفاق می‌افتد.
premention
ذکر چیزی قبل از اینکه موضوع به طور کامل مطرح شود.
premeridian
به زمان قبل از ظهر اشاره دارد.
premerit
ذکر یا تجلیل از خدمات یا کارهای خوب انجام شده قبل از ارزیابی نهایی.
premetallic
پیش‌فلزی، اشاره به زمان یا دوره‌ای که در آن مواد فلزی هنوز مورد استفاده قرار نگرفته‌اند.
premethodical
پیش‌روشنگرانه، به وضعیتی اشاره دارد که در آن روش و روال مشخصی از قبل وجود ندارد.
premial
پاداش‌دهنده، به جنبه‌هایی اشاره دارد که پاداش یا مزایای خاصی را ارائه می‌دهد.
premiant
برنده، شخصی که جایزه یا تقدیری به خاطر موفقیت‌هایش دریافت می‌کند.
premiate
پاداش دادن، به معنای اعطای جایزه یا تقدیر به کسی است.
premiated
پاداش‌داده‌شده، به کارهایی اشاره دارد که جایزه یا تقدیر دریافت کرده‌اند.
premiating
پیش‌میان‌گیری، فرآیند آماده‌سازی یا آماده شدن برای چیزی است که در آینده قرار است اتفاق بیفتد.
premycotic
پیش‌میکوتیک، حالتی است که پیش از وقوع عفونت‌های قارچی در بدن ایجاد می‌شود.
premidnight
پیش از نیمه‌شب، زمانی که هنوز ساعت به نیمه‌شب نرسیده است.
premidsummer
اوایل تابستان، زمانی که به دماهای گرم و تابستانی نزدیک می‌شویم.
premie
نوزاد پیش‌رس، نوزادی است که پیش از موعد مقرر به دنیا آمده است.
premyelocyte
پیش‌میلوئوسیت، مرحله‌ای از تشکیل سلول‌های خونی است که قبل از میلوئوسیت‌ها اتفاق می‌افتد.
premieral
عصر نخست‌وزیری یا متعلق به نخست‌وزیر بودن که به نوعی از مقامات اشاره دارد.
premieress
زنی که مقام نخست‌وزیری را دارد.
premierjus
وضعیتی در حقوق که به مقام نخست‌وزیری اشاره دارد.
premies
شخصی که به نوعی جایزه یا پاداش دریافت کرده است.