prolifically
فراوان نوشتن یا تولید کردن، به طور مداوم و با شدت زیاد.
prolificy
پربار بودن، به معنای داشتن یا تولید زیاد در یک زمینه خاص.
prolificity
پرباری، به معنای توانایی تولید بسیار در زمینهها یا موضوعات مختلف.
prolificly
پربارانه، به معنای همراه با فراوانی یا به صورت زیاد انجام دادن.
prolificness
پرباری، حالتی که در آن فرد یا چیز تولید زیادی میکند.
proligerous
پربار، به معنای توانایی تولید زیاد، به ویژه در زمینههای زیستشناسی.
prolyl
پرولیل، یک نوع اسید آمینه که در ساختار پروتئینها نقش دارد.
prolin
پرولین یک اسید آمینه است که در ساختار پروتئینها نقشی کلیدی دارد و برای سلامت بدن ضروری است.
prolines
پروتئینها به گروهی از آمینو اسیدها اطلاق میشود که در سنتز پروتئینها و متابولیسم سلولی نقش دارند.
proliquor
پرو لیکور مایعی است که در واکنشهای شیمیایی به عنوان حلال یا حامل استفاده میشود.
proliterary
پرو ادبی به کارهایی اطلاق میشود که در زمینه ادبیات و عناصر آن نوشته میشوند.
proliturgical
پرو لیتورژیک به مراسم دینی و عبادات اشاره دارد که در سنتهای مختلف انجام میشود.
proliturgist
پرو لیتورژیک به کسی اطلاق میشود که در رهبری و اجرای مراسم دینی نقش دارد.
prolixious
صفتی که به معنی طولانی و گنجاندن جزئیات بیمورد است.
prolixity
حالت یا ویژگی طولانی بودن و بیمورد بودن.
prolixly
بهطور طولانی و بیمورد گفته شده.
proller
شخصی که به ارائه اطلاعات و کمک در انجام کارها میپردازد.
prolocution
عمل بیان کردن یا صحبت کردن بهطور مشخص و روشن.
prolocutorship
پرولوکوتورشیپ به معنای سمت یا نقش شخصی است که به عنوان نماینده یا سخنگوی یک گروه یا سازمان عمل می کند.
prolocutress
پرولوکوتریس به معنای زن سخنران یا نماینده است که به عنوان رابط برای یک گروه یا سازمان عمل می کند.
prolocutrix
پرولوکوتریکس به معنای زن سخنگو است که نقش نمایندگی در بحثها و مکالمات عمومی دارد.
prologed
پرولوگ شده به معنی تمدید یا ادامه دادن یک رویداد یا فعالیت است.
prologi
پرولوگی به معنای مقدمه یا آغاز یک نوشته یا داستان است.
prologing
پرولوگ کردن به معنی ادامه دادن یا افزایش طول یک مکالمه یا گفتوگو است.
prologise
پرولاگ کردن، به معنای نوشتن مقدمهای رسمی به ویژه برای یک متن یا گزارش است.
prologised
پرولاگ شده، به معنای نوشتن مقدمه برای یک متن، به ویژه در زمینههای علمی و تحقیقاتی.
prologising
پرولاگ کردن، به معنای عمل نوشتن مقدمهای رسمی.
prologist
پرولاگنویس، فردی که در نوشتن مقدمههای رسمی متبحر است.
prologize
پرولاگ کردن، به معنای نوشتن یا بیان مقدمهای جذاب و مرتبط.
prologized
پرولاگ شده، به معنای ارائه یا نوشتن مقدمهای قبلی در یک متن یا ارائه.
prologizer
پروگولیست به فردی گفته میشود که مقدمهای برای موضوع خاصی فراهم میآورد و به اصطلاح در آغاز، مطالب را به گونهای جذاب و گویا معرفی میکند.
prologizing
عمل ایجاد مقدمه یا پیشگفتار، بهطور خاص در مباحث علمی یا سخنرانیها، که هدف آن جلب توجه مخاطب است.
prologlike
حالت یا شکلی که به نوعی به مقدمه یا پیشگفتار نزدیک باشد و به معرفی یک موضوع کمک کند.
prologos
مقدمه یا پیشگفتاری که به توضیح و تبیین مضامین و موضوعات در یک متن ادبی کمک میکند.