pupations
پوفهسازیها، فرآیندهای مختلف تبدیل لاروها به پوفهها که ممکن است در انواع حشرات متفاوت باشند.
pupelo
پوفلو، اصطلاحی که در برخی زمینههای علمی برای بیان مراحل اولیه زندگی حشرات به کار میرود.
pupidae
پوفیدا، خانوادهای از حشرات که شامل گونههای مختلف با ویژگیهای منحصر به فرد است.
pupiferous
پوفیفرس، اصطلاحی که به گیاهانی گفته میشود که توانایی تولید پوفهها را دارند.
pupiform
پپیفرم، به شکل یا ساختاری اشاره دارد که به یک بچهسگ شباهت دارد.
pupigenous
پپیجنس، مربوط به پرورش یا شکلت بچهسگان است.
pupigerous
پپیگیر، به گونهای اشاره دارد که دارای ویژگیهای مرتبط با پرورش بچهسگها باشد.
pupilability
توانایی یادگیری به ظرفیت یا قابلیت یادگیری اشاره دارد.
pupilar
مردمکی به چیزهایی مرتبط با مردمکهای چشم اشاره دارد.
pupilary
مربوط به مردمک، به خصوص در زمینههای پزشکی و چشمپزشکی.
pupilarity
محبوبیت، قابلیت جذب توجه و علاقه در میان مردم.
pupildom
وضعیت یا دورهای که شخص دانشآموز است.
pupiled
خصوصیات مربوط به مردمک چشم.
pupilize
تغییر حالت یا شرایط یک فرد برای یادگیری بهتر.
pupillar
مربوط به مردمک چشم و ویژگیهای آن.
pupillary
مربوط به مردمک چشم، به ویژگی ها یا واکنشهای مردمک اشاره دارد.
pupillarity
عملکرد یا ویژگیهای مردمک، به ویژه در زمینه پزشکی.
pupillate
دارای ظاهر یا ویژگی مشابه مردمک، معمولاً در توصیف گیاهان.
pupilled
دارای مردمک، به وضوح نمایانگر یا مشخصه مردمک در چشمان است.
pupilless
عدم وجود مردمک، معمولاً در توصیف حیوانات یا اشیاء به کار میرود.
pupillidae
خانوادهای از حلزونهای کوچک و غالباً زمینزی، که معمولاً دارای قویترین صدفها هستند.
pupillize
عمل گشاد کردن مردمک چشم برای انجام آزمایشهای پزشکی.
pupillometer
دستگاهی برای اندازهگیری اندازه و واکنش مردمک چشم.
pupillometries
چندین آزمایش یا اندازهگیری انجام شده در زمینه اندازه و تغییرات مردمک.
pupilloscope
دستگاهی برای مشاهده و اندازهگیری رفتار مردمک چشم.
pupilloscopy
پاپیلااسکوپی، تکنیکی برای بررسی اندازه و واکنش مردمکها به نور و سایر محرکها برای ارزیابی سلامت چشم و سیستم عصبی است.
pupilloscoptic
پاپیلااسکوپیک، مربوط به تکنیک یا وسیلهای است که برای بررسی و مشاهده ویژگیهای مردمک استفاده میشود.
pupilmonger
پاپیلا منگر، فردی است که بهطور غیر قانونی یا غیراخلاقی در مورد مردمکها یا ویژگیهای آنها فعالیت میکند.
pupipara
پاپیپارا، به گروهی از موجودات اشاره دارد که فرزندانشان را بهصورت زنده به دنیا میآورند.
pupivora
پاپیورا به گروهی از حیوانات اطلاق میشود که مردمکهای سایر موجودات را میخورند.
pupivore
پاپیور به موجوداتی اطلاق میشود که به طور خاص از ساختارهای مربوط به چشم تغذیه میکنند.
pupivorous
پداور، به موجوداتی گفته میشود که به تغذیه از جوانان و نوزادان دیگر موجودات زنده میپردازند.
puplike
شبیه به کودک یا با طیبتی بیگناه و خالص، به خصوص نمادی از تولهسگ که معصومیت را نشان میدهد.
pupoid
به ویژگیها یا خصوصیاتی گفته میشود که به تولهسگها مرتبط هستند یا به آنها شباهت دارند.
puppetdom
دنیا یا حوزهای که در آن عروسکها و هنر عروسکی اهمیت دارد.
puppethead
سَر یک عروسک که معمولاً از مواد سبک یا قابل جابجایی ساخته میشود و برای نمایش استفاده میشود.
puppethood
دوران یا وضعیت عروسکی، به ویژه مربوط به جوانی و خلاقیت در بازی با عروسکها.