repetitiousness
ویژگی یا حالت تکراری بودن.
repetitively
به طور مکرر و تکراری.
repetitiveness
کیفیت یا حالت تکراری بودن.
repetitory
تکراری، اشاره به چیزی که به صورت مکرر یا پیوسته تکرار می‌شود.
repetoire
مجموعه کارها یا توانمندی‌ها، به ویژه در هنر یا تخصص‌ها.
repetticoat
پیراهن توری، نوعی لباس زیر که برای افزایش حجم لباس رویی استفاده می‌شود.
repew
تکرار کردن، به ویژه در مورد یک ایده یا استدلال.
rephael
رفایل، یکی از فرشتگان در باورهای دینی که به درمان و شفا مرتبط است.
rephase
دوباره بیان کردن، به معنی بیان یک جمله یا فکر به شیوه‌ای متفاوت برای وضوح بیشتر.
rephonate
فونت کردن مجدد، فرایند تغییر یا بهبود صداهای ضبط شده.
rephosphorization
دوباره فسفر دهی، فرایند اضافه کردن فسفر به یک ماده برای بهبود ویژگی‌های آن.
rephosphorize
دوباره فسفر دهی، فرایند افزودن فسفر به یک ماده برای بهبود خواص آن.
rephotograph
دوباره عکس گرفتن، فرآیند گرفتن عکس جدید از صحنه یا موضوعی که قبلاً عکاسی شده است.
repic
دوباره عکس گرفتن، اقدام به عکاسی مجدد از یک موضوع یا صحنه خاص.
repick
دوباره چیدن، عمل چیدن مجدد محصول یا اشیاء از جایی.
repicture
دوباره تصویر کردن، مجدداً به تصویر کشیدن چیزی در ذهن یا در واقعیت.
repiece
دوباره سرهم کردن، به معنای جاگذاری یا بازسازی قطعات یک شیء.
repile
دوباره مرتب کردن، به معنای سازماندهی مجدد یا دوباره انباشت کردن.
repin
دوباره سنجاق کردن، به معنای استفاده مجدد از سنجاق برای اتصال چیزی به جایی.
repineful
ناخرسند و ناراحت، به معنی از دست دادن یا احساس افسردگی در مورد چیزی.
repinement
دقت و بهبود در یک روند، به معنای اصلاح و به حد عالی رساندن یک شیء.
repiner
رپینر، فردی است که دائماً شکایت کرده و از دیگران عیب‌جویی می‌کند.
repiners
رپینرها، افرادی هستند که دائماً از دیگران شکایت می‌کنند و ممکن است بر کارایی دیگران تأثیر منفی بگذارند.
repiningly
به شکلی ناامیدکننده و مملو از شکایت یا نارضایتی.
repinned
دوباره سنجاق کردن چیزی، به ویژه در زمینهٔ خیاطی یا نگهداری.
repinning
عمل دوباره سنجاق کردن چیزی، به ویژه در خیاطی.
repins
عمل سنجاق کردن دوباره، به ویژه در زمینهٔ سازماندهی یا نگهداری.
repipe
دوباره لوله‌کشی به معنای تعویض یا تعمیر سیستم لوله‌کشی خانه یا ساختمانی است.
repitch
دوباره تنظیم شیب به معنای تغییر شیب یا زاویه سطحی مانند سقف یا جاده به وسیله اصلاح در ساختار آن است.
repkie
Repkie یک فعالیت یا پلتفرم اجتماعی است که در آن افراد می‌توانند با یکدیگر تعامل داشته باشند.
repl
repl به معنای جایگزینی یک بخش از کد یا اطلاعات در یک برنامه است.
replaceability
قابلیت تعویض به توانایی یک قطعه یا جزء در جایگزینی با قطعه جدید اشاره دارد.
replacer
جایگزین به معنای فرد یا ابزاری است که یک جزء یا بخشی از سیستم را جایگزین می‌کند.
replacers
جایگزین‌ها به اشیاء یا افرادی اطلاق می‌شود که می‌توانند به جای دیگری عمل کنند یا جای آن را بگیرند.
replait
بافیدن یا دوباره بافیدن چیزی به خصوص مو یا رشته‌ها.
replane
صاف کردن مجدد یک سطح، به ویژه چوب یا مواد مشابه.
replaned
برنامه‌ریزی مجدد یک پروژه یا فعالیت برای بهینه‌سازی نتایج.
replaning
فرآیند برنامه‌ریزی مجدد یک پروژه یا فعالیت.
replantable
به گیاهانی اطلاق می‌شود که می‌توان آنها را دوباره کاشت.
replantation
پیوند به عمل جراحی گفته می‌شود که در آن عضو یا بافت جدا شده دوباره به محل اصلی خود منتقل می‌شود.