scrouges
اسکروژها، افرادی که معمولاً تمایل زیادی به صرفهجویی دارند و عموماً روی نیکی و سخاوت کمتر تمرکز میکنند.
scrouging
اسکروج کردن، به معنای جستجو و طلب کمک به صورت نامناسب، به ویژه در شرایطی که فردی به دنبال چیزی رایگان میگردد.
scroungy
اسکروجی، به معنای کثیف، ناسالم یا بیکیفیت، به ویژه وقتی در مورد افراد یا حیوانات صحبت میشود.
scroungier
اسکروجیتر، صفتی که به یک فرد نسبت داده میشود که تمایل بیشتری به احتکار یا درخواست کمک بدون بازپرداخت دارد.
scroungiest
اسکروجیترین، بیانگر شدیدترین حالت احتکار یا طلبی است که به یک فرد نسبت داده میشود.
scrout
شخصی که همیشه باعث دردسر میشود، مشکلساز.
scrow
نوعی موجود، مانند سنجاب، که درختان را دوست دارد.
scrubby
زمینی که دارای درختچههای کوچک و کمی خالی است.
scrubbiest
کثیفترین، صفتی است برای توصیف جایی که بسیار کثیف و نامرتب باشد.
scrubbily
به طور کثیف، به شیوهای که در آن چیزها با دقت و تلاش زیادی شسته یا تمیز میشوند.
scrubbiness
زیاد کثیف بودن یا زبر بودن؛ صفتی که سطحی را توصیف میکند که دارای کثیفی یا زبری است.
scrubbird
پرنده کثیف، نام یک نوع پرنده است که مشخصات خاصی دارد.
scrubbly
دارای زبری یا به طرز کثیف؛ به شیوهای که سطحی زبر یا کثیف باشد.
scrubboard
تخته شستشو، ابزاری برای تمیز کردن و شستن لباسها است که معمولاً از چوب یا پلاستیک ساخته میشود.
scrubgrass
گیاهانی که در مناطق خشک و بیابانی رشد میکنند و معمولاً کوتاه و هرز هستند.
scrublike
به ویژگیهایی اشاره دارد که شبیه به پارچههای تمیزکننده هستند.
scrubwoman
زنی که به نظافت مکانها و فضاهای عمومی و خصوصی میپردازد.
scrubwomen
زنان نظافتچی جمع، افرادی که به نظافت مکانها و فضاها مشغول هستند.
scrubwood
چوبهایی که از درختان کوچک و بیارزش بدست میآید و معمولاً در راستای جنگل رشد میکند.
scruf
لایهای از کثیفی که بر روی سطوح مایع مانند آب جمع میشود.
scruffily
به طور نامرتب، به گونهای که ظاهری نامناسب یا به هم ریخته دارد.
scruffiness
حالتی که در آن ظاهری نامناسب یا به هم ریخته وجود دارد.
scruffle
درگیری کوچک، جنگ و جدل به صورت فیزیکی.
scruffman
به هم ریختگی یا شلوغی، به ویژه در یک محیط اجتماعی.
scruft
جنس یا موادی که باعث کثیفی و آلودگی میشود.
scrummager
فردی که درگيريها را رهبری میکند، به ویژه در ورزشهایی مانند راگبی.
scrunger
شخصی که از چیزهای دیگران یا باقیماندهها استفاده میکند.
scrunt
یک موجود خیالی کوچک و خوفناک که در ادبیات فانتزی به تصویر کشیده میشود.
scrunty
صفتی برای توصیف موجودی کوچک، ضعیف و بیدفاع.
scrupleless
بدون هیچگونه ملاحظه یا تردیدی در تصمیمگیری یا عمل.
scrupler
شخصی که به اصول اخلاقی و ملاحظات اخلاقی پایبند است.
scruplesome
ویژگی کسی که در مورد کارهای اخلاقی و اصول خود دقت و ملاحظه دارد.