systemisation
سیستمسازی به فرآیند نظم دادن و سازماندهی عناصر مختلف در یک سیستم اشاره دارد.
systemiser
سیستمساز به فردی اطلاق میشود که در سازماندهی و بهینهسازی و ایجاد سیستمها تخصص دارد.
systemist
سیستمگر به فردی گفته میشود که به بررسی و تحلیل سیستمها و روابط بین اجزای آنها میپردازد.
systemizable
قابل سیستمسازی به معنای این است که یک فعالیت یا وظیفه میتواند به یک سیستم منظم تبدیل شود.
systemization
سیستمسازی، فرآیند سازماندهی و نظم دادن به یک مجموعه یا سیستم به منظور بهبود کارایی و عملکرد آن است.
systemizer
سیستمساز، فردی است که توانایی ایجاد و تنظیم سیستمها و فرآیندهای سازمانی را دارد.
systemless
بدون سیستم، توصیفی برای حالتی است که در آن هیچ سیستمی برای سازماندهی یا کنترل وجود ندارد.
systemoid
سیستمگونه، به ساختار یا روشی اطلاق میشود که شبیه به یک سیستم عمل میکند اما ممکن است کاملاً منظم نباشد.
systemproof
سیستمپ-proof به وضعیتی اشاره دارد که یک سیستم یا طراحی به گونهای است که در برابر مشکلات و خرابیها مقاوم است.
systemwide
سراسری، به موضوعی اطلاق میشود که در تمام بخشها یا نواحی یک سیستم اعمال میشود.
systemwise
به معنای این است که چیزی بهطور کلی و در سطح کل سیستم بررسی یا اجرا میشود.
sisten
سستن، واژهای نادر و خاص که معنی مشخصی در زبانهای مختلف دارد.
sistence
پایداری، ادامه دادن یا تلاش برای چیزی به رغم مشکلات.
sistency
ثبات، استمرار یا یکنواختی در یک وضعیت یا عملکرد.
sistent
مستمر و مسئولیتپذیر بودن در انجام کارها.
sistered
خواهرخوانده، به معنای نامگذاری دو یا چند شهر برای همکاری و تبادل فرهنگ.
sisterin
خواهرانه رفتار کردن، به معنای حمایت عاطفی یا کمک به دیگران با نیت دوستانه و خواهرانه.
sistering
عمل خواهرانه رفتار کردن، به معنای ایجاد ارتباط و حمایت بین زنان.
sisterize
عمل خواهرانه رفتار کردن با فردی دیگر، به معنای ایجاد احساس تعلق و حمایت.
sisterless
نبود خواهر، به معنای از دست دادن حمایت یا ارتباط نزدیک با خواهرانهای.
sisterlike
مانند خواهر، اشاره به روابط نزدیک و حمایتی که ویژگیهای خواهرانه دارند.
sisterliness
خواهرانهگی، احساس نزدیکی و حمایت بین زنان یا دوستان نزدیک.
sistern
سیسترن، یک مخزن ذخیرهسازی آب، بهخصوص آب باران، که معمولاً در زیرزمین ساخته میشود.
sistership
خواهرخواندگی، رابطهای است که بین دو یا چند شهر یا کشور به منظور تبادل فرهنگی و همکاری ایجاد میشود.
systyle
سیستیل، نوعی سبک معماری است که در آن ستونها به صورت نزدیک به هم و در ارتفاع بالا قرار گرفتهاند.
systilius
سیستیلیوس، المانهای طراحی در معماری است که به زیبایی و پیچیدگی ساختار اضافه میکند.
systylous
سیستیلوس به اشکال و طراحیهایی اشاره دارد که از فضاها و فرمهای منظم و ریتمیک تشکیل شدهاند.
sisting
مدیریت، اشاره به نحوه بررسی و ارزیابی درخواستها یا پروژهها دارد.
sistle
سسینتل، صدای نرم و ملایم که معمولاً از حیوانات یا اشیاء در حال حرکت تولید میشود.
systolated
سیستولات، مرحلهای از چرخه قلب که در آن عضلات قلب منقبض میشوند و خون به عروق پمپ میشود.
sistomensin
سیستمونزین، ترکیبی شیمیایی که در مطالعات پزشکی بر روی فشار خون و تأثیرات آن مورد استفاده قرار میگیرد.
sistren
سسترن، واژهای قدیمی که به گروهی از زنان، به ویژه خواهران یا دوستان نزدیک آنها اطلاق میشود.
sistroid
سیستروئید، واژهای که به ساختارهای خاص در علم زیستشناسی و شیمی اشاره دارد.
sistrums
سستروم، یک ساز موسیقی باستانی که معمولاً در آیینها و جشنها به صدا در میآید.
sistrurus
سیسیتروس، نوعی مار زنگی که به دلیل وجود زنگ در انتهای دمش شناخته میشود.
sita
سیتا، شخصیت مؤثری در ادبیات هند و همسر Rama.
sitao
سی Tao، نوعی لوبیا که به طول دو تا سه فوت میرسد.
sitarist
سیتاریست، نوازنده ساز سیتار که یک ساز زهی سنتی هندی است.
sitarists
سیتاریستها، نوازندگان سیتار که معمولاً در گروههای موسیقی به اجرا میپردازند.
sitfast
نشستن سریع، به مفهوم اطاعت فوری از دستور نشستن در حیوانات خانگی.