smallnesses
کوچکیها، وضعیت یا ویژگی کوچک بودن، به اشیاء یا چیزهایی که اندازه کوچک دارند اشاره دارد.
smallpoxes
آبلهها، نوعی بیماری عفونی شدید که با تب و بثورات پوستی مشخص میشود.
smallware
لوازم کوچک، به اشیاء و ابزارهای کمحجم که معمولاً در آشپزخانه یا خانه استفاده میشوند، اشاره دارد.
smalm
کوچک شدن، به معنای کاهش اندازه یا مقدار چیزی.
smalmed
کوچک کردن، فعل به معنای کاهش اندازه یا کمکردن چیزی.
smalming
عمل کوچککردن، به معنای کاهش اندازه یا مقدار چیزی به طور مستمر.
smalter
سمالتور، کسی که رنگهای مشخصی را بر روی مواد مختلف میزند، بهویژه در صنعت کاشی و سرامیک.
smalti
اسمالت، تکههای شیشهای یا دیگر مواد رنگی که در ساخت موزاییکها بهکار میروند.
smaltine
اسمالتین، پودری که از سنگ رنگی بهدست میآید و در هنرهای تجسمی بهکار میرود.
smaltines
اسمالتینها مجموعهای از رنگهای مشابه اسمالت که در پروژههای هنری بهکار میروند.
smaltites
اسمالتیتها تکههای کوچک و ظریف اسمالت که در آثار هنری بهکار میروند.
smalto
اسمالتو، یک نوع شیشه یا رنگ است که در موزاییکسازی و سایر هنرها استفاده میشود.
smaltos
اسمالتوس، نوعی ماده رنگی و شفاف است که معمولاً در صنایع دستی و هنرهای تزئینی به کار میرود.
smaltost
اسمالتست، به اشیاء قدیمی و کمیاب اشاره دارد که معمولاً در هماهنگی با فرهنگهای قدیمی استفاده میشوند.
smalts
اسمالتها، ذراتی رنگی و کوچک هستند که به طور عمده در هنر موزائیک و نقاشی به کار میروند.
smaltz
اسمالتز به بخشی از احساسات و کلمات نرم و لطیف در روایت داستان اشاره دارد.
smaragd
اسمرگاد، سنگ قیمتی سبز رنگی است که در جواهرسازی و تزئینات به کار میرود.
smaragde
اسمرگادها به انواع سنگهای قیمتی سبز رنگ اطلاق میشود که در جواهرسازی استفاده میشوند.
smaragdes
سمارگد، نوعی سنگ قیمتی سبز رنگ که بهعنوان نماد عشق و تجمل شناخته میشود.
smaragdine
سمارگدین، متعلق به یا شبیه به سمارگد، به رنگ سبز.
smaragdite
سمارگدیت، نوعی ماده معدنی با ترکیبی خاص که معمولاً در سنگهای متامورفیک یافت میشود.
smaragds
جمع سماریگد، اشاره به چندین سنگ قیمتی سبز رنگ.
smaragdus
سماریگدوس، نام قدیمیتر برای سنگ قیمتی سبز، معمولاً به عنوان سمبل امید و جوانی در فرهنگها.
smartie
اسمارت، نوعی شیرینی رنگارنگ که معمولاً در بستههای کوچک عرضه میشود.
smartingly
به طور هوشمندانه، به صورتی که نشان دهنده هوش یا ذکاوت باشد.
smartism
ایده یا فلسفهای که به اهمیت هوش و ذکاوت در زندگی اشاره دارد.
smartless
فاقد هوش یا ذکاوت، به طور خاص برای توصیف گفتار یا عمل نادان.
smartness
وضعیت یا کیفیت داشتن هوش؛ توانایی اندیشیدن و تصمیمگیری دقیق.
smashable
قابل شکستن، به معنای اینکه میتوان آن را به آسانی شکست یا معیوب کرد.
smashage
عمل یا فرایند شکست، به خصوص در مفهوم پروژهها یا طرحها.
smashboard
زنگ تفریح، لحظهای شاد و سرگرمکننده که معمولاً در یک محیط اجتماعی رخ میدهد.
smashery
مکانی یا رویدادی که شدیداً موفق و پرطرفدار است.
smashment
حادثه یا عمل پرهیجان که نمایانگر اوج قدرت یا موفقیت است.
smatch
به مطابقت دادن چیزی با چیز دیگر بهصورت بصری یا مفهوم.
smatchet
نوعی چاقو یا ابزار برش برای کارهای خاص.
smattered
پاشیدن یا پخش کردن چیزی به صورت نامنظم یا تصادفی.
smattery
روش یا گفتاری که شفافیت یا انسجام ندارد.