strangerwise
بهصورت غریبوار، رویکردی که در آن فرد خود را خارج از دایره آشنایانه میبیند.
strangleable
قابل خفه کردن، وضعیتی که شی یا مادهای قابلیت خفه کردن یا محدود کردن را دارد.
stranglement
خفه کردن، فرایند یا عمل محدود کردن تنفس فرد بهواسطه فشار بر گردن.
strangler
خفهکننده، فردی که دیگران را بهطور عمدی خفه میکند.
stranglers
خفهکنندگان، افرادی که بهطور مکرر اقدام به خفه کردن دیگران میکنند.
strangletare
Strangletare، نوعی گیاه که در مکانهای مرطوب رشد میکند و ممکن است دارای ویژگیهای خاصی باشد.
strangleweed
Strangleweed، گیاهی که به سرعت رشد میکند و میتواند باعث آسیب به سایر گیاهان شود.
stranglingly
Stranglingly، به معنای ایجاد فشار یا باریکی در گفتگو یا عمل به صورت حساسی.
stranglings
Stranglings، به معنای عمل خفه کردن یا فشردن چیزی، معمولاً در زمینههای منفی یا تنشزا.
strangulable
Strangulable، به معنای قابلیت خفه شدن یا فشردن، معمولاً در زمینههای ایمنی یا خطر ایجاد میشود.
strangulations
Strangulations، به اعمال و فشارهایی اطلاق میشود که منجر به خفه شدن میشود و عواقب جدی به همراه دارد.
strangullion
یک اصطلاح پزشکی و آناتومیک که به ساختار خاصی اشاره دارد.
strany
مربوط به یک چیز عجیب و گاه ترسناک.
stranner
یک اصطلاح عامیانه، معمولاً به معنای نشانه یا صدای غیرمعمول.
straphead
بند سر، بخشی از یک لباس یا تجهیزات که برای نگهداشتن اشیاء به طور محکم استفاده میشود.
straplike
شبیه بند، به چیزی اطلاق میشود که شکل یا عملکرد بند را دارد.
strapontin
بند صندلی، نوعی صندلی تاشو که معمولاً برای نشستن موقت استفاده میشود.
strappable
قابل بستن، به حالتی اشاره دارد که میتوان آن را با استفاده از بند محکم کرد.
strappadoes
بندهای سخت، شیوهای از شکنجه که زندانی را معلق میکند.
strappan
نوازش کردن، به معنای توسعه یا اصلاح ایدهای به منظور بهبود آن.
strapple
استرپل، ابزاری است که برای حمایت یا حمل اشیاء به کار میرود.
strapwort
استرپورت، گیاهی است که برای مصارف دارویی و درمانی شناخته شده است.
strasburg
استراسبورگ، شهری در فرانسه، مرکز فرهنگی و سیاسی منطقه الزاس است.
strass
استراس، نوعی سنگ زینتی مصنوعی است که شبیه الماس میباشد.
strasses
استراسها، انواع سنگهای زینتی مصنوعی بهکاررفته در لباس و زیورآلات.
stratagematic
استراتژیک، مرتبط با برنامهریزی و تدبیر برای دستیابی به هدف.
stratagematical
مرتبط با استراتژی، به شیوهای که به کارگیری استراتژیها و تدابیر را مورد بحث قرار میدهد.
stratagematically
به شیوهای استراتژیک، در اشاره به استفاده از تدابیر و برنامههای هوشمند.
stratameter
دستگاه اندازهگیری که برای بررسی لایههای مختلف زمین طراحی شده است.
stratas
لایهها به مجموعهای از اقلام یا سطوح مختلف اشاره دارد که معمولاً به ساختار یا ترتیب خاصی تقسیم شدهاند.
strate
برنامهریزی یا تحلیل برای دستیابی به هدف خاص.
stratege
برنامهریزی یا روشهای کلیدی برای رسیدن به هدف یا موفقیت.
strategetic
مربوط به استراتژی یا راهحلهای کلیدی برای انجام مأموریت یا هدف.
strategetical
تحلیل و ارزیابی عمیق از موقعیتها و گزینههای موجود به منظور دستیابی به نتایج مطلوب.