substantivize
چرخش گرامری یک کلمه به‌گونه‌ای که به‌عنوان اسم عمل کند.
substantivized
تبدیل شده به اسم در گرامر؛ در پاسخ به ساختار نحوی.
substantivizing
اسم‌سازی، فرایند تبدیل یک صفت یا قید به اسم.
substantize
اثبات کردن، ایجاد کردن یک پایه مستند برای ادعا.
substernal
زیر جناغ سینه، مکان فیزیکی در بدن که در زیر استخوان جناغ قرار دارد.
substylar
زیرستونی، مربوط به یا اشاره به عناصر پشتیبانی زیر یک ستون.
substile
زیرسطحی، مربوط به تکنیک‌های ایجاد بافت و عمق در هنر.
substyle
زیرباز، یک نوع خاص یا زیرگروه در یک سبک هنری یا طراحی.
substitutability
قابلیت جایگزینی، توانایی یک کالا یا خدمات در جایگزینی کالا یا خدمات دیگر را بیان می‌کند.
substitutabilities
قابلیت‌های جایگزینی، به چندین مورد از توانایی جایگزینی کالاها یا خدمات اشاره دارد.
substitutable
قابل جایگزینی، به معنای این است که می‌توان یک چیز را با چیز دیگری تعویض کرد.
substituter
جایگزین، شخص یا چیزی است که می‌تواند یک مورد دیگر را جایگزین کند.
substitutingly
به شکل جایگزین و به معنی استفاده از جایگزین‌ها.
substitutional
جایگزینی، به معنای تغییر یا تعویض یک چیز با چیز دیگری.
substitutionally
به‌طور جانشینی، به شیوه‌ای گفته می‌شود که یک عنصر یا چیز می‌تواند به جای دیگری قرار گیرد.
substitutionary
نقش یا کارکردی که به‌عنوان جایگزین برای چیز دیگر عمل می‌کند.
substitutive
به معنای چیزی است که جایگزین یا جانشین چیز دیگری می‌شود.
substitutively
به‌طور جایگزینی، به روش یا وضعیت هایی اشاره دارد که در آن یک چیز به‌جای چیز دیگری استفاده می‌شود.
substock
موجودی کم یا زیر حدی که معمولاً در یک انبار یافت می‌شود.
substore
فروشگاهی که در سایه یک فروشگاه بزرگتر یا اصلی فعالیت می‌کند.
substoreroom
زیر انباری، اتاقی کوچک که معمولاً برای نگهداری لوازم اضافی یا مواد غیر ضروری استفاده می‌شود.
substory
داستان فرعی، داستانی که در زیر مجموعه‌ای از یک داستان بزرگتر قرار دارد و به آن کمک می‌کند.
substories
داستان‌های فرعی، مجموعه‌ای از داستان‌های کوچکتر که در کنار داستان‌های اصلی قرار دارند.
substract
کم کردن، عمل کاستن مقداری از مقدار دیگر را نشان می‌دهد.
substraction
عمل کاستن یا کم کردن، روشی برای کاهش مقدار از مقدار دیگر.
substrat
زیرلایه، سطح یا ماده‌ای که ارگانیسم بر روی آن رشد می‌کند یا از آن بهره‌برداری می‌کند.
substratal
لایه‌های زیرینی که در زیر سطح یک ماده یا محیط وجود دارند.
substrati
قشر یا لایه‌ای که در زیر سطح یک ماده قرار دارد.
substrative
منظور از زیرین، تکنیکهایی که شامل حذف یا کسر کردن ماده است.
substrator
وسیله یا ماده‌ای که به عنوان پایه یا لایه زیرین عمل می‌کند.
substratose
منطقه یا ماده‌ای که به وضوح مشخصه یک زیرلایه را داراست.
substratosphere
لایه‌ای که در زیر استراتوسفر زمین قرار دارد.
substratospheric
زیر اتمسفری، به لایه‌هایی از جو گفته می‌شود که در زیر لایه استراتوسفر قرار دارند و معمولاً به شرایط و پدیده‌های جوی در این ناحیه اطلاق می‌شود.
substratums
زیرلایه‌ها، لایه‌های زیرین یا ابتدایی که در زیر لایه‌های دیگر قرار دارند و می‌توانند تأثیر زیادی بر روی لایه‌های بالایی داشته باشند.
substream
زیرجریان، جریانی است که از یک جریان بزرگ‌تر منشعب می‌شود و معمولاً به قسمت‌های کوچکتر یا دسته‌های خاص اشاره دارد.
substriate
زیرلایه‌ای، به وضعیتی اطلاق می‌شود که یک ماده یا ساختار به لایه‌های زیرین یا پایینی وابسته است.
substriated
زیرلایه‌ای، به حالتی گفته می‌شود که خصایص یا بافت‌هایی لایه‌ای یا پرتگاهی داشته باشد.
substring
زیررشته، قسمتی از یک رشته بزرگ‌تر است که می‌تواند به عنوان یک بخش جداگانه استفاده شود.
substrings
زیررشته، قسمتی از یک رشته یا دنباله است که می‌تواند متشکل از یک یا چند کاراکتر باشد.
substrstrata
زیرلایه‌ها به لایه‌ها یا ساختارهای پنهان در یک سیستم یا داده اطلاق می‌شود.