suburbanities
جمع ویژگیهای حومهنشینی، به جنبههای مختلف زندگی در حومههای شهری اشاره دارد.
suburbanization
حومهنشینی به روند گسترش مناطق حومهای بهویژه در اطراف شهرها اشاره دارد.
suburbanize
حومهای کردن به فرایند تبدیلی بخشهای شهری به حومههای مسکونی و آرام اشاره دارد.
suburbanized
حومهای شدن به معنای تبدیل یک منطقه به حومههای شهری است که معمولاً شامل ساخت و ساز جدید مسکونی و تغییر در نوع زندگی مردم است.
suburbanizing
حومهای شدن به فرآیند گسترش مناطق حومهای اطلاق میشود که تأثیر مستقیم بر ساخت و ساز و تراکم جمعیت دارد.
suburbanly
به شیوهای مربوط به حومههای شهری یا زندگی در مناطق حومهای، که معمولاً به احساس آرامش و طبیعت اشاره دارد.
suburbans
حومهایها به برجستگیهای مسکونی در مناطق حومهای اشاره دارد که معمولاً به لحاظ ساختوساز و امکانات به صورت خاص طراحی میشوند.
suburbed
حومهای شدن به معنای توسعه منطقهای به سمت حومه است که شامل ساخت و ساز و تغییرات در نوع زندگی مردم میشود.
suburbian
مربوط به حومهها یا ویژگیهای زندگی در مناطق حومهای و تأکید بر زندگی خانوادگی و اجتماعی.
suburbias
حومهها به مناطقی اطلاق میشود که پیرامون یک شهر بزرگ قرار دارند و معمولاً شامل مسکن و امکانات رفاهی هستند.
suburbican
به سبک زندگی یا ویژگیهای مرتبط با حومهها اشاره دارد.
suburbicary
به ویژگیها و جوانب فرهنگی حومهها اشاره دارد.
suburbicarian
مربوط به افرادی که در حومهها زندگی میکنند یا فرهنگ حومهای را دنبال میکنند.
suburethral
به بخش زیر مجرای ادرار اشاره دارد، که در آن سیستم ادراری قرار دارد.
subursine
به ویژگیها یا طراحیهای مرتبط با حومهها اشاره دارد.
subutopian
جامعهای که تلاش میکند به بهبودهای زیر سطحی و محلی بپردازد و در آن توجه به جزئیات و مشکلات کوچک اهمیت دارد.
subvaginal
مربوط به ناحیه زیر واژن، که در آن ساختارها و بافتهایی وجود دارد که در زیر این ناحیه قرار دارند.
subvaluation
پدیدهای که در آن ارزش واقعی یک دارایی کمتر از آنچه که باید باشد، برآورد میشود.
subvarietal
مربوط به زیرگونهها و تفاوتهای موجود در میان آنها در یک گروه خاص.
subvariety
یک دستهبندی تحت یک نوع که ویژگیهای مشترک و خاصی را نشان میدهد.
subvarieties
مجموعهای از دستهبندیهای مختلف تحت یک نوع خاص که ویژگیهای منحصر به فردی دارند.
subvassal
زیر وامدار، کسی که به یک وامدار بالاتر خدمت میکند و معمولاً در نظام فئودالی به کار میرود.
subvassalage
زیر وامداری، وضعیت یا نظامی که در آن فرد به یک وامدار بالاتر خدمت میکند.
subvein
زیر رگ، رگی است که از یک رگ بزرگتر منشعب میشود و معمولاً در سیستم گردش خون مشاهده میشود.
subvendee
زیر خریدار، کسی که از یک خریدار اصلی خرید میکند و حقوق او را در معامله دارد.
subvene
کمک کردن یا حمایت مالی کردن، خصوصاً از طریق تأمین هزینهها.
subvened
حمایت مالی شده، به معنای تأمین هزینه یا کمک به یک پروژه خاص.
subvenes
زیرساخت مالی یا کمک مالی به سازمانها یا پروژهها به منظور حمایت.
subvening
شرایط یا اقداماتی که به منظور حمایت مالی یا اجتماعی انجام میشود.
subvenize
عمل حمایت مالی از ابتکارات یا پروژهها.
subventionary
مرتبط با حمایت مالی به خصوص در زمینههای اجتماعی یا اقتصادی.
subventioned
حمایت مالی شده، به ویژه در زمینهها یا پروژههای خاص.
subventitious
به معنای 'رشد کردن در زیر یک ساختار' است و معمولاً به رشد غیر معمول ریشهها یا ساقهها در گیاهان اشاره دارد.
subventive
به معنای 'حمایت یا کمک به چیزی' است و معمولاً در بحثهای فنی یا علمی به کار میرود.
subventral
به معنای 'زیر قسمت شکمی' و به ساختارهایی اشاره دارد که در زیر شکم یک موجود قرار دارند.
subventrally
به معنای 'در زیر شکم' و به موقعیتهای خاص ارگانها یا ساختارها اشاره دارد.
subventricose
به معنای 'زیر دریچهای' و به ساختارهایی اشاره دارد که تحت دریچهها قرار دارند.
subventricous
به معنای 'زیر دریچهای' و به ساختارهای موجود در زیر دریچهها اشاره دارد.
subventricular
منطقه زیر بطن، ناحیهای در مغز است که در تولید نورونهای جدید نقش دارد.