sufflates
مواد که گاز به آن‌ها اضافه شده و در محیط‌های آزمایشگاهی یا صنعتی استفاده می‌شوند.
sufflating
سوفله کردن، دمیدن گاز یا هوای تحت کنترل به درون یک ظرف یا منطقه خاص.
sufflation
فرآیند نفوذ دادن یا دمیدن گاز به یک فضای خاص.
sufflue
تنوع یا ترکیبی از چیزها، به ویژه رنگ‌ها یا احساسات.
suffocatingly
به طوری که احساس خفگی یا فشار ایجاد کند.
suffocative
مربوط به خفگی یا تحت فشار بودن، به ویژه در شرایطی که تنفس دشوار است.
suffraganal
به فعالیت یا جنبش‌هایی که به دنبال حق رأی برای زنان هستند اشاره دارد.
suffraganate
کمک‌کشیش، به یک اسقف یا مقامات کلیسا اشاره دارد که به اسقف دیگر زیر نظر او عمل می‌کند.
suffragancy
عمل یا وضعیت یک کمک‌کشیش در مدیریت و رهبری کلیسا.
suffraganeous
نسبت به عمل یا وظایف یک کمک‌کشیش در کلیسا.
suffragant
به فردی گفته می‌شود که به عنوان حلقه‌ای از رهبری در کلیسا عمل می‌کند.
suffragate
عمل کمک به اسقف یا رهبری در کلیسا.
suffragatory
مرتبط با وظایف کمک‌کشیش و حمایت از رهبری کلیسا.
suffragettism
سافراجتیسم، جنبش اجتماعی و سیاسی است که هدف آن حقوق رأی برای زنان است.
suffragial
سافراژیال، مربوط به حقوق رأی برای زنان و جنبش‌های مرتبط با آن.
suffragism
سافراجیسم به کلیت جنبش‌ها و ایده‌ها برای تحقق حقوق رأی برای زنان اطلاق می‌شود.
suffragistic
سافراجیستی به ویژگی‌ها و فعالیت‌های مربوط به حق رأی زنان اشاره دارد.
suffragistically
به طور سافراجیستی، عمل یا سخنی که مربوط به جنبش حق رأی زنان باشد.
suffragitis
سافراجیتیس به حس و حال یا واکنش عاطفی در برابر نابرابری‌های رأی‌گیری اشاره دارد.
suffrago
سفراگو، نوعی گیاه که معمولاً در مناطق مرطوب رشد می‌کند.
suffrain
سفرا، نوعی گل که در باغ‌ها برای زیبایی کاشته می‌شود.
suffront
روبرو شدن، مواجهه با یک مشکل یا چالش.
suffrutescent
سفروتسنت، نوعی گیاه که به‌صورت نیمه‌چوبی رشد می‌کند.
suffrutex
سفروتکس، نوعی گیاه که معمولاً به‌عنوان پوشش زمین استفاده می‌شود.
suffrutices
سفروتیس، گیاهانی که به‌طور کم‌ارتفاع و نزدیک به زمین رشد می‌کنند.
suffruticose
گیاهی که به طور جزئی چوبی شده و معمولاً به صورت بوته‌ای و نزدیک به زمین رشد می‌کند.
suffruticous
به گیاهانی اطلاق می‌شود که کم و بیش چوبی هستند و به‌صورت بوته‌ای نزدیک به زمین رشد می‌کنند.
suffruticulose
به گیاهانی با ویژگی‌های مشابه سُفروتی‌کُس اشاره می‌کند که به‌طور جزئی چوبی و بوته‌ای هستند.
suffumigate
به عمل بخور دادن یا دود زدن به یک مکان برای پاکسازی یا تطهیر اطلاق می‌شود.
suffumigated
مکانی که با دود یا بخار، به خصوص با استفاده از گیاهان، بخور داده شده است.
suffumigating
عمل بخور دادن یا دود زدن به یک مکان برای تغییر فضا یا اهداف مختلف.
suffumigation
سافومیشن به معنای بخار دادن یا تبخیر کردن به منظور تصفیه هوا یا گندزدایی است.
suffusable
قابل سافوم شدن، به معنای توانایی جذب یا متراکم شدن بخار یا عطر است.
suffusedly
به طرز سافوشیده، به معنای پخش شدن یا پنهان شدن یکنواخت نور یا احساسات در فضا.
suffusion
سافوش، به معنای پخش یا نفوذ یکنواخت یک عنصر (همچون رنگ یا احساس) در یک فضا.
suffusions
سافوش‌ها، به معنای چندین پخش یا نفوذ در یک زمینه خاص.
suffusive
سافوشیده، به معنای پراکنده و موج‌دار، غالباً برای توصیف نور یا احساسات گرم به کار می‌رود.
sufiism
صوفی‌گری، یک جریان عرفانی در اسلام است که بر روی تجربه شخصی و ارتباط مستقیم با خداوند تمرکز دارد.
sufiistic
صوفی‌گونه، ویژگی‌های مرتبط با صوفی‌گری را توصیف می‌کند.
sufistic
صوفیستی، به مبانی و آموزه‌های صوفی‌گری اشاره دارد.