subsecretaryship
معاونت زیرمشترک، یک عنوان شغلی در سازمانهای دولتی و اداری است که به معاون یک مقام بالاتر اشاره دارد.
subsect
زیرمذهب، یک گروه فرعی است که از یک مذهب یا عقیده بزرگتر منشعب شده است.
subsects
زیرمذهبها، گروههای فرعی مختلفی هستند که هر کدام ممکن است عقاید و روشهای متفاوتی داشته باشند.
subsecurity
اقدامات امنیتی زیرین، اقداماتی هستند که برای حفاظت از دادهها و اطلاعات حساس انجام میشوند.
subsecurities
زیرشهادتها، به انواع مختلفی از محصولات مالی اشاره دارد که به عنوان ابزارهای سرمایهگذاری استفاده میشوند.
subsecute
زیرمحاکمه، به معنای پیروی از دستورات یا قوانین یک مقام بالاتر است.
subsecutive
زیر دنباله، دنبالهای از یک دنباله دیگر است که در آن ترتیب عناصر حفظ میشود.
subsegment
زیر بخش، قسمتی کوچکتر از یک بخش بزرگتر است که میتواند به طور خاص مورد بررسی قرار گیرد.
subsegments
زیر بخشها، بخشهای کوچکتری از یک ساختار بزرگتر هستند که میتوانند به طور دقیق بررسی شوند.
subsella
سوبسِلا، ناحیهای کوچک و پایین در ناحیه سله، مرتبط با ساختارهای مغزی است.
subsemifusa
سوبِسِمیفوسا، عنصر خاصی در ارگ لولهای است که بر کیفیت صدا تأثیر دارد.
subsemitone
سوب سِمیتون، فاصلهای در موسیقی است که به کوچکترین واحد از نغمهها اشاره دارد.
subsensation
حس زیرمکنش، به احساساتی اطلاق میشود که به شکل مستقیم تجربه نمیشوند و بیشتر به صورت غیرمستقیم و مرتبط با محرکهای دیگر درک میشوند.
subsensible
زیرحسی، به احساسات یا درکهایی اطلاق میشود که به صورت واضح بیان نمیشوند اما وجود دارند.
subsensual
زیرحسی، به کیفیتهای حسی اشاره دارد که به طور غیرمستقیم احساس میشوند.
subsensually
به طوری که برداشتهای حسی زیرین را منتقل میکند.
subsensuous
به جهات حسی زیرین که احساسات و برداشتهای عمیق را تشکیل میدهند اشاره دارد.
subsensuousness
زیر حسها، حالت یا کیفیتی خاص که درونگرا و نامحسوس است و معمولاً به ادراکات غیرمستقیم اشاره دارد.
subsept
زیستزای زیر گروه، تقسیمات جزئیتر در داخل یک طبقهبندی زیستی است.
subseptate
زیر گروهی، به موجوداتی اشاره دارد که دارای ساختار با تقسیمات داخلی (سپتا) هستند.
subseptuple
زیر هفت برابر، به معنای هفت برابر کردن میزان یا مقدار است.
subsequency
توالی، توالی رویدادها یا ایدهها در یک زمینه خاص.
subsequential
پیامدهای توالی، تغییرات یا رخدادهایی که به دنبال یک رویداد مشخص اتفاق میافتند.
subsequentially
بهصورت فرعی، رویدادها یا فعالیتها بهتناوب و پس از دیگری ترتیب داده میشوند.
subsere
زیرگونه، زیرمجموعهای از یک گونه که در یک موضوع مشخص مطالعه میشود.
subseres
زیرمجموعهها، گروههای کوچکی از یک مجموعه بزرگتر که دارای مشخصههای مشابه هستند.
subseries
زیرمجموعه، یک گروه فرعی از داستانها یا موضوعات مربوط به یک مجموعه بزرگتر.
subserosa
زیرسرک، لایهای از بافت در بدن که در زیر پوشش بافتی دیگر قرار دارد.
subserous
به لایهای اطلاق میشود که در زیر غشاء سریوس قرار دارد.
subserrate
به لبهای اشاره دارد که دارای دندانههای کوچک و ملایم است.
subserrated
به تیغهای اطلاق میشود که دارای بریدگیهای ملایم و باریک است.
subserviate
به معنای وابسته کردن یا تحت تسلط درآوردن کسی است.
subserviently
به طور مطیع و زیر سلطه عمل کردن، به معنای تبعیت از دیگری.
subsesqui
در حقیقت، سوبسکوی به معنی یک و نیم برابر است و معمولاً در علوم ریاضی یا فیزیک برای بیان مقادیر خاص استفاده میشود.
subsessile
برگ یا گل سوبسکیلی به بخشی اطلاق میشود که بلافاصله به ساقه متصل میشود و دمبرگ ندارد.
subsetting
زیرمجموعهسازی فرآیندی است که در آن بخشی از دادهها انتخاب میشود تا مورد بررسی قرار گیرد.
subsewer
زیرمجرای فاضلاب به مجرای کوچکی اطلاق میشود که به شبکه اصلی فاضلاب متصل است.