tastelessness
حالت یاواقعیت عدم داشتن سلیقه یا ذوق.
tasten
چشیدن یا امتحان کردن غذا یا مزه.
tastily
به طور خوشمزه، به شکلی که طعم خوبی داشته باشد.
tastiness
کیفیت یا حالتی که غذا یا خوراکی خوشمزه باشد.
tastingly
به صورتی که طعم‌ها را احساس کند، شکل بیان احساسی نسبت به طعم غذا یا نوشیدنی.
tasu
نوعی غذای سنتی که در برخی مناطق تهیه می‌شود.
tatary
سبکی از پخت و پز مربوط به فرهنگ تاتارها.
tatarian
مربوط به تاتارها و ویژگی‌های فرهنگی و غذایی آن‌ها.
tataric
تاتاریک به گروهی از زبان‌ها و مردم مربوط می‌شود که عمدتاً در مناطق آسیای مرکزی زندگی می‌کنند.
tatarization
تاتاریزاسیون به فرآیند استفاده و پذیرش عناصر فرهنگی تاتاری در میان دیگر ملت‌ها و اقوام اشاره دارد.
tatarize
تاتاریزه کردن به معنای به کارگیری و پذیرش ویژگی‌های فرهنگی و زبانی تاتاری است.
tataupa
تاتاؤپا به معنای یک عمل یا عبارت خاص است که ممکن است در برخی جوامع مورد استفاده قرار گیرد.
tatbeb
تتقیب به نوعی سیستم حکومتی محلی اطلاق می‌شود که در برخی مناطق به کار می‌رود.
tatchy
تچ‌ای به طراحی یا الگوهایی اشاره دارد که جلب توجه می‌کنند و معمولاً بسیار پررنگ و متفاوت هستند.
tate
تیت، نامی برای یک مؤسسه هنری در انگلستان، که شامل چندین گالری هنری با آثار مختلف است.
tates
تیت‌ها به مجموعه‌ای از گالری‌ها یا آثار هنری در یک مکان خاص اشاره دارند.
tath
تات، واژه‌ای نادر که ممکن است در برخی از زبان‌ها یا لهجه‌ها کاربرد داشته باشد.
tatian
تاتیان، به سبکی از هنر یا ادبیات اشاره دارد که ویژگی‌های خاص خود را دارد.
tatianist
تاتیانیست به کسی اطلاق می‌شود که پیرو یا طرفدار سبک یا جنبش تاتیان است.
tatinek
تاتینک، واژه‌ای که ممکن است در فرهنگ‌های خاص کاربرد داشته باشد و معانی متفاوتی داشته باشد.
tatler
تَتلر یک مجله معروف بریتانیایی است که به موضوعات مد، زندگی اجتماعی و فرهنگ توجه می‌کند.
tatmjolk
تَتْمُولک نوعی ماست یا دوغ غلیظ است که در سوئد مصرف می‌شود.
tatoo
تاتو تصویری است که معمولاً با رنگ روی پوست قرار می‌گیرد و ممکن است حاوی معانی شخصی یا هنری باشد.
tatoos
تاتوها نقوشی هستند که معمولاً روی پوست قرار می‌گیرند و عموماً معانی مختلفی دارند.
tatou
تَتو نوعی جاندار است که دارای پوست سخت است و جلد آن می‌تواند به شکل‌های مختلفی باریک و شیک باشد.
tatouay
تَتوآی نام نوعی از آرمادیلو است که در محیط‌های مختلف زیست می‌کند.
tatouays
تاتوئه‌ها، نوعی پستاندار کوچک و کیسه‌دار که معمولاً در مناطق جنگلی زیست می‌کنند.
tatpurusha
تاتپوروشا، در زبان‌شناسی به ساختاری گفته می‌شود که مالکیت را بیان می‌کند.
tatsanottine
تاتسانوتین، اصطلاحی که به ندرت استفاده می‌شود و به زبان‌های قدیمی مرتبط است.
tatsman
تاتزمن، به فردی گفته می‌شود که در صنعت چوب و کار با چوب تخصص دارد.
tatta
تاتا، اصطلاحی که معمولاً به نوع خاصی از پارچه اطلاق می‌شود.
tatterdemalionism
تاتر دمالیونیسم به سبکی گفته می‌شود که با لباس‌های کهنه و ژولیده مشخص می‌گردد.
tatterdemalionry
تاتردملیونی، به وضوح لباس‌هایی که بسیار پاره و کهنه‌اند و ظاهری نامرتب دارند اشاره دارد.
tatteredly
به شکلی نامرتب و پاره که اغلب به خاطر استفاده مکرر یا سهل انگاری به وجود می‌آید.
tatteredness
کیفیت یا حالت پاره و فرسوده بودن؛ نمایانگر کهنگی و استفاده زیاد.
tattery
حالت یا ظاهری پاره و نامرتب که ممکن است به لباس یا اشیاء اشاره کند.
tattering
عمل پاره کردن یا فرسودن چیزی؛ معمولا به اشیاء با ارزش اشاره دارد.
tatterly
به شکلی نامرتب و پاره، اغلب ناشی از استفاده مکرر یا سهل انگاری.
tatterwag
تاتروگ، به معنای لباس‌های پاره و کهنه، به خصوص مواردی که حالتی آشفته و نامرتب دارند.
tatterwallop
تاتروالوپ، به معنی صدای شدید و ناگهانی، به ویژه صداهای ناشی از طوفان یا باد.