tiburon
تیبرون، نام علمی یک نوع کوسه بزرگ است که به ویژه در آبهای گرم اقیانوسها زندگی میکند.
tiburtine
تیبرتینی، مرتبط با تیبور، شهری در ایتالیا، و به ویژه معماری و فرهنگ آن.
tical
تی کال، واحدی برای اندازهگیری وزن یا پول در کشورهایی مانند کامبوج.
ticals
تی کالها، جمع تی کال و واحد پول در بعضی از مناطق آسیا.
ticca
تیکا، غذایی که معمولاً به صورت کباب یا سرخ شده تهیه میشود و در فرهنگهای مختلف وجود دارد.
ticchen
تیچن، نام نوعی لباس محلی است که در جشنها و مراسم خاص پوشیده میشود.
tice
ترغیب یا وادار کردن کسی به انجام کاری، عموماً وقتی که شخص تمایل ندارد.
ticement
چیزی که افراد را به انجام کاری ترغیب میکند.
ticer
کسی که دیگران را به عمل خاصی تشویق میکند.
tyche
الهه بخت و شانس در اسطورهشناسی یونان باستان.
tichel
روسری یا پوشش سر که توسط زنان در بعضی فرهنگها استفاده میشود.
tychistic
رویکردی که به اهمیت شانس و تصادف در پدیدهها تأکید دارد.
tychite
تایکیته، نوعی سنگ است که عمدتاً از مواد آتشفشانی تشکیل شده و به طور خاص در شرایط خاص زمینشناسی شکل میگیرد.
tichodroma
تیکوودرما، پرندهای با رنگهای زیبا و توانایی انطباق با محیطهای مختلف است، اغلب در مناطق کوهستانی زندگی میکند.
tichodrome
تیکودروما، موجودی است که به خاطر تواناییهایش در پرواز و زندگی در محیطهای خشن شناخته میشود.
tychonian
تایکونی، به سیستم نجومی اشاره دارد که در آن زمین در مرکز قرار دارد اما برخی اصول خورشید مرکزی را نیز در بر میگیرد.
tychonic
تایکونیک، به نظریهها و سیستمهای نجومی اشاره دارد که به تفسیر جایگاه زمین و اجرام آسمانی میپردازد.
tychoparthenogenesis
تایکوپارتنژنز، به نوعی از تولیدمثل غیرجنسی اطلاق میشود که در آن تخمکها بدون تلقیح به زندهزایی میرسند.
tychopotamic
منطقهای که ویژگیهای خاصی در باره آب و خاک دارد و به تنوع زیستی مرتبط است.
tichorhine
حشراتی که ویژگیهای خاصی در ساختار بدن خود دارند.
tichorrhine
گونهای که به دلیل تغییرات محیطی در خطر انقراض قرار دارد.
tickbean
نوعی گیاه که در مزارع کشاورزی به عنوان بخشی از اکوسیستم عمل میکند.
tickbird
پرندهای که به پاکسازی انگلها از روی پوست حیوانات کمک میکند.
tickeater
کسانی که کنهها را به عنوان منبع غذایی مصرف میکنند.
ticken
تیک تیک کردن، صدایی است که از ساعتها یا مکانهای دیگر در زمانی که چیزهایی در حال تغییر هستند شنیده میشود.
ticketer
شخصی که بلیتها را میفروشد یا توزیع میکند.
ticky
صدای تیک تیک، صدای خفیف و مشابه زنگ یا تیک تیک کردن.
tickicide
مادهای شیمیایی که برای از بین بردن کنهها و آفتها مورد استفاده قرار میگیرد.
tickie
بلیت کوچک، به شکل غیررسمی یا شوخی به کار میرود.
tickleback
ماهی تیکلبک، نوعی ماهی آب شیرین است که به خاطر بالههای خاصش شناخته میشود.
ticklebrain
تیکلبری، حالتی از ذهن است که در آن خنده یا شادی به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد.
ticklely
تیکلبلی، صفتی برای توصیف چیزی که باعث خنده و شادی میشود.
ticklenburg
تکلنبرگ، نام یک شهر به طور خیالی که در داستانها استفاده میشود.
ticklenburgs
خانوادههای تکلنبرگ، اشاره به ساکنان یا اعضای خانوادهای در شهر خیالی تکلنبرگ.
tickleness
لذت و خوشحالی ناشی از خنده یا خوشگذرانی.
tickleproof
ضد خارش به معنای عدم تحریک یا بیحسی در برابر خارش یا حس نیشگون.
ticklesome
خندهدار و سرگرمکننده که باعث خنده و شادی میشود.
tickless
بدون خارش، یعنی چیزی که احساس خارش یا ناراحتی ایجاد نمیکند.
tickleweed
نوعی گیاه که میتواند حس خارش را هنگام لمس ایجاد کند.