on the turn
به معنای در حال تغییر یا چرخش، برای توصیف موقعیتهای فیزیکی یا تجزیه و تحلیل وضعیت.
on the turps
به معنای مصرف الکل، به خصوص در یک جمع یا مراسم.
on the wagon
عبارت «بر روی کالسکه» به معنای پرهیز از الکل یا مواد مخدر است.
on the wallaby
عبارت «بر روی دیوار» به معنای سفر کردن بدون مقصد مشخص یا به طور موقت زندگی کردن است.
on the wane
عبارت «در حال کاهش» به معنای کم شدن یا کاهش تدریجی است.
on the warpath
عبارت «در حال جنگ» به معنای عصبانی و در جستجوی حل مشکلات است.
on the way
عبارت «در راه» به معنای در حال حرکت به سوی یک هدف یا مقصد است.
on the way out
عبارت «در حال خروج» به معنای به پایان رسیدن یا کم اهمیت شدن است.
on the whole
در کل به معنی «بهطور کلی» است و برای بیان یک نتیجه یا نظر کلی در مورد موضوعی استفاده میشود.
on the wing
به معنی «در حال پرواز» است و معمولاً برای توصیف حالت پرندگان یا افراد در حال حرکت استفاده میشود.
on the wrong side of
به معنی «در طرف نادرست» است و برای توصیف موقعیت یا حالتی که مطلوب نیست یا اشتباه است، استفاده میشود.
on the wrong track
به معنی «در مسیر نادرست» است و برای توصیف موقعیت یا تفکری که به سوی هدف نادرست هدایت میشود، استفاده میشود.
on thin ice
به معنی «در موقعیت خطرناک» است و زمانی استفاده میشود که فردی در وضعیتی قرار دارد که میتواند به راحتی مشکلاتی ایجاد کند.
on this account
به معنی «به دلیل این» است و برای اشاره به دلیل خاصی که منجر به عمل یا شرایطی میشود، استفاده میشود.
ontic
ظام ایدههای فلسفی که به واقعیت و وجود عینی و مشخص اشاره دارد، بهخصوص در زمینههای متافیزیک.
on tick
بینقص و بهموقع عمل کردن، در مورد زمانبندی یا کارکرد مورد نیاز.
on tippy-toes
وضعیتی که در آن کسی به نوک پا میایستد تا چیزی را بهتر ببیند یا به چیزی برسد.
on tiptoe
در حالت ایستادن بر روی نوک پا برای دیدن یا به حداقل رساندن صدا.
on to a good thing
عبارت «به سمت یک چیز خوب» به معنای دستیابی به موفقیت یا نتیجه مثبت است.
ontogenesis
اُنتوژنز به معنای فرآیند رشد و توسعه موجودات زنده از مراحل اولیه تا بلوغ است.
ontogeny
اُنتوژنی به معنای مراحل مختلف توسعه یک جاندار از لقاح تا بلوغ است.
ontological
اُنتولوژیک به مفاهیم و مباحث مربوط به وجود و واقعیت اشاره دارد.
ontological argument
استدلال هستیشناختی دلیلی است که بر اساس تعریف خدا به عنوان موجودی کامل و حقیقی، وجود او را اثبات میکند.
ontology
آنتولوژی، شاخهای از فلسفه که به مطالعه وجود و نوع موجودات میپردازد.
on top of
به معنای بر روی چیزی یا در بالای چیزی.
on track
به معنای در مسیر درست بودن برای دستیابی به هدف.
on-trend
ترند شدن، به معنای این است که چیزی مطابق با آخرین روندها یا مدها باشد.
on trial
در حال آزمایش یا بررسی علمی برای ارزیابی عملکرد یا قابلیتهای آن.
onus
بار یا مسئولیت، به ویژه مسئولیت اثبات یک مورد یا ادعای خاص.
onus probandi
بار اثبات، به معنای مسئولیت اثبات ادعا در یک دعوی قضایی.
on velvet
بر روی مخمل، به معنای ایجاد حس نرمی و لوکس یا آرامشی خاص.
on view
به نمایش، به معنای در معرض دید عموم قرار داده شدن.
onward
به سمت جلو رفتن، ادامه دادن به یک مسیر یا حرکت.
on wheels
استفاده از وسایل نقلیه یا هر چیزی که دارای چرخ است.
on with
به معنای ادامه دادن یا پیشبرد یک کار یا فعالیت.
onya
عبارتی است که برای ابراز تشویق و حمایت استفاده میشود.
onychophora
گروهی از جانوران بیمهره که در آنها از پوست نرم و مانند کرم برخوردارند.
onychophoran
آنیکوفوران، به گروهی از بیمهرگان اشاره دارد که به عنوان کرمهای مخملی نیز شناخته میشوند و ویژگیهای خاصی از جمله بدن نرم و چندین پا دارند.
onymous
به معنای مشهور یا دارای نام قابل شناسایی است و معمولاً به افراد یا آثار معروف اشاره دارد.
on your marks
عبارتی است که در شروع مسابقات برای آمادهسازی ورزشکاران به کار میرود.
onyx
اونیکس، نوعی سنگ قیمتی است که در رنگهای مختلف وجود دارد و معمولاً در جواهرات و آثار هنری به کار میرود.
onyx marble
سنگ مرمر اونیکس، سنگی با بافت خاص و رنگهای جذاب است که برای تزئینات داخلی به کار میرود.
o-o
صدای 'o-o' به معنی ابراز شگفتی یا تعجب است.
oo-
'oo-' به عنوان پیشوند به معنی فراوانی و abundance است.