antipastic
به عناصری در روایت اشاره دارد که با جنبه‌های دیگر آن تضاد دارند و بر تنش و درام می‌افزایند.
antipastos
آنتیپاستو، پیش غذایی ایتالیایی که معمولاً شامل پنیر، سوسیس و سبزیجات است.
antipatharia
آنتیپاتاریا، گروهی از جانوران دریایی هستند که به سخت‌پوستان تعلق دارند.
antipatharian
شخصی که به چیزی یا کسی احساس تنفر یا بیزاری دارد.
antipathetical
به معنای داشتن احساساتی شدیداً منفی یا مخالف نسبت به چیزی.
antipathetically
به معنای به نحو منفی یا مخالف.
antipatheticalness
حالت یا کیفیتی که در آن یک فرد یا چیز به شدت مخالف باشد.
antipathic
ضدویژگی، احساس و نگرش منفی نسبت به کسی یا چیزی.
antipathida
آنتیپاتیدا، گروهی از مرجان‌های دمرغ زنده هستند که در اعماق دریا زندگی می‌کنند.
antipathist
آنتیپاتیست، کسی که به شدت مخالف و ضد برخی افراد یا عقاید است.
antipathize
ضدویژگی کردن، ایجاد احساس منفی یا عدم علاقه نسبت به کسی یا چیزی.
antipathogen
آنتیپاتوژن، عاملی که اثرات منفی باکتری‌ها و میکروب‌ها را خنثی می‌کند.
antipathogene
آنتیپاتوژنه، به بیولوژی و عوامل زیستی که به پیشگیری از بیماری‌ها کمک می‌کنند، اشاره دارد.
antipathogenic
ضد پاتوژن به معنای جلوگیری یا از بین بردن پاتوژن‌ها و عوامل بیماری‌زا است.
antipatriarch
ضد پدرسالار به معنای فردی است که با نظام پدرسالاری مخالفت می‌کند.
antipatriarchal
ضد پدرسالاری به معنای مخالفت با سیستم‌های پدرسالاری است.
antipatriarchally
به معنای عمل کردن به گونه‌ای که با اصول ضد پدرسالاری همسو باشد.
antipatriarchy
ضد پدرسالاری به معنای مجموعه‌ای از حرکات و افکار که به دنبال زیر سوال بردن و از بین بردن نظام پدرسالاری می‌باشد.
antipatriot
ضد میهن‌پرست به کسی اطلاق می‌شود که با میهن‌پرستی و ملی‌گرایی به شدت مخالفت می‌کند.
antipatriotic
ضد وطن‌پرستانه، داشتن یا ابراز عقایدی که با ملیت یا میهن‌پرستی در تضاد است.
antipatriotically
به طور ضد وطن‌پرستانه، به شیوه‌ای که با ملیت و میهن‌پرستی در تضاد باشد.
antipatriotism
ضد وطن‌پرستی، عقیده یا گرایشی که در آن به میهن و وطن ارزش نمی‌دهند.
antipedal
ضد پایانه، به معنای عدم استفاده از پاها یا حرکات پایانه.
antipedobaptism
ضد تعمیدکودکان، اعتقادی که بر عدم تعمید نوزادان اصرار دارد.
antipedobaptist
ضد تعمیدکودکان، کسی که مخالف تعمید نوزادان است.
antipeduncular
آنتی‌پدونکو، اشاره به ناحیه‌ای از مغز که در هماهنگی حرکات و عملکردهای حرکتی دخالت دارد.
antipellagric
آنتی‌پلاگری، اشاره به موادی که برای پیشگیری از پلاگر (بیماری ناشی از کمبود ویتامین B3) مورد استفاده قرار می‌گیرند.
antipendium
آنتی‌پندیم، به عنوان یک نقطه مرجع یا منبع اصلی در تحقیقات مورد استفاده قرار می‌گیرد.
antipepsin
آنتی‌پپسین، یک آنزیم یا ماده‌ای که عمل پپسین را در معده مهار می‌کند و برای درمان مشکلات گوارشی استفاده می‌شود.
antipeptone
آنتی‌پپتونه، یک ماده‌ای که تجزیه پپتیدها را در آزمایشات و پژوهش‌های علمی مهار می‌کند.
antiperiodic
آنتی‌پریودیک، اشاره به موادی که از عود بیماری‌های مزمن و دوره‌ای جلوگیری می‌کنند.
antiperistalsis
آنتی‌پریستالسیس به روندی اشاره دارد که در آن انقباضات عضلانی در دستگاه گوارش به جای پایین به سمت بالای دستگاه گوارش رخ می‌دهند.
antiperistaltic
به ویژگی یا عمل آنتی‌پریستالسیس اشاره دارد.
antiperistasis
به فرآیند یا وضعیتی از حرکت رو به بالا در دستگاه گوارش اشاره دارد.
antiperistatic
به ویژگی یا کیفیت کاهش دهنده حرکات پریستالتیک اشاره دارد.
antiperistatical
به جنبه‌های آنتی‌پریستاتیک اشاره دارد.
antiperistatically
به شیوه‌ای اشاره دارد که الزاما باعث کاهش یا جلوگیری از حرکات پریستالتیک در دستگاه گوارش می‌شود.
antiperthite
آنتی‌پرینت نوعی سنگ دگرگون است که در آن دو نوع فلدسپار به هم مخلوط شده‌اند.
antipestilence
آنتی‌پستیلنس به اقداماتی اشاره دارد که به منظور جلوگیری از بیماری‌های واگیر ساخته شده‌اند.
antipestilent
آنتی‌پستیلنت به چنین اقداماتی اشاره دارد که به منظور جلوگیری از بیماری‌های خطرناک انجام می‌شوند.